کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پچلتک
واژهنامه آزاد
(کرمانی) کثیف.
-
تیاره
واژهنامه آزاد
(کرمانی) هواپیما.
-
بادیون
واژهنامه آزاد
(کرمانی) رازیانه.
-
شاکول
واژهنامه آزاد
در گویش کرمانی به فک گفته می شود
-
کرپو
واژهنامه آزاد
مارمولک در لهجه کرمانی
-
سیسلالنگ
واژهنامه آزاد
(کرمانی) نوعی پرستو با پاهای بلندتر.
-
بندر
واژهنامه آزاد
(کرمانی) بُندَر؛ آخرین قسمت درّه که آباد باشد.
-
نش
واژهنامه آزاد
نِش مفر نشان است برای نشان دادن چیزی از نِش استفاده می کنیم (این واژه را بیشتر بعضی کرمانی ها به کار می برند
-
گارچو
واژهنامه آزاد
garchoo در لهجه ی کرمانی به معنای گهواره می باشد
-
پاپلنگ
واژهنامه آزاد
(کرمانی) پا جلوی پای کسی گذاشتن برای زمین زدن او.
-
روچ
واژهنامه آزاد
خزیدن. کلمه ای مشترک بین ژرمن های ساکن آلپ و کرمانی های جنوب خطۀ پارس.
-
کهکین
واژهنامه آزاد
(خراسانی، کرمانی) کَهکین، چاه کَن؛ کسی که در کاریز (قنات) و لایروبی آن کار می کند.
-
جاوند
واژهنامه آزاد
(کرمانی) چادرشب، پارچه ای از جنس گونی پلاستیکی برای جمع آوری خرما.
-
کرپو
واژهنامه آزاد
در گویش کرمانی، نوعی مارمولک که همان آفتاب پرست است. اسم روستایی از توابع چهارگنبد سیرجان که مارمولک در آنجا فراوان دیده می شود.
-
گاکو
واژهنامه آزاد
(کرمانی)گوکو؛ چهار دست و پا راه رفتن کودک. || گاکو یا گوکو کردن: چهار دست و پا راه رفتن بچه.