کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کامل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حیر
واژهنامه آزاد
بسیار کامل،بی نهایت کامل و درست
-
مشت
واژهنامه آزاد
مَشت:پُر / کامل
-
جامع الاطراف
واژهنامه آزاد
عالم به تمام امور و کامل از هر نظر
-
تمام عقلی
واژهنامه آزاد
کامل بودن عقل و اندیشه.
-
فرگشته
واژهنامه آزاد
کامل. به تکامل و فرگشتگی رسیده.
-
آزگار
واژهنامه آزاد
مداوم، پشت سر هم، کامل، تمام.
-
فرایش
واژهنامه آزاد
1- فرآیش:تکامل ، کامل شدن ، فر شدن و خوبتر شدن، تکامل ، کامل شدن ، در راستای خوبی برآمدن و بهتر شدن.
-
دین مدار
واژهنامه آزاد
کسی که در مبحث دین بصیرت و آگاهی کامل دارد
-
تاربام
واژهنامه آزاد
پیش از بامداد است گاهیکه هنوز بامداد کامل نیست و هوا تار است .
-
well stablish
واژهنامه آزاد
محکم ، استوار ، ثابت شده ، ثابت ، مطلق ، کامل
-
جزم کردن
واژهنامه آزاد
در جمله (در را جزم کن) به معنی چفت کردن و به صورت کامل بستن است
-
آب باز
واژهنامه آزاد
به اشخاصی که به صورت خاص و کامل با آب سر و کار دارند آب باز میگویند
-
تچان
واژهنامه آزاد
تَ از نظر روانشناسی وضعیتی است که کسی با گیرایی کامل به انجام کاری مشغول شود.
-
باوند
واژهنامه آزاد
بادلیل، باسند، بامدرک، مدلل، مستدل، مستند. || (پهلوی) کامل، تمام عیار.
-
سردیس
واژهنامه آزاد
(سَ) «سَردیس» مجسمه از انسان یا هر جاندار زنده دیگری که تنها از سر و گردن است. در برابر تندیس که پیکره کامل است.