کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیز بیخود یا غیر ضروری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چیز شر
واژهنامه آزاد
حرف های بی معنی - حرف بی ربط - سُخنوریه بی پایه و اساس
-
جستوجو در متن
-
شلوغ بازی
واژهنامه آزاد
سر و صدا و فعالیت هیجان زده و غیر ضروری، هارت و پورت، لاف و گزاف، رفتار اغراق آمیز و تصنعی.
-
بگری
واژهنامه آزاد
عنوانی که به شاهزادگان و بزرگان قوم و یا نجبای قوم یا قبیله داده میشود. فرمانده ی سپاه مست - از خود بیخود شده - مستی عارفانه امیر قبیله ای کوچک
-
سائی
واژهنامه آزاد
سائی شخصیتی در نزد پادشاه بوده است که در کنار پادشاه در مواقع ضروری کمک احوال پادشاه بوده است. در فرهنگ قدیم سائی به شخص کمک رسان یا کمک احوال اطلاق میگردیده است.
-
کفله
واژهنامه آزاد
تپه یا (کوه .. بلندی) که زیر آن بر اثر فرسایش یا عوامل طبیعی یا غیر طبیعی خالی شده باشد
-
خنگ
واژهنامه آزاد
(خِنگ) معمولاً با خرابی میآید، به معنی خرابکاری عمدی یا غیر عمدی
-
ازکارافتاده
واژهنامه آزاد
کسی که به دلیل سانحه دچار مشکل جسمی یا روانی شده وقادر به انجام کار نباشد. یا به دلیل کهولت سن ویا غیر قابل استفاده بودن تجربه ،علم یا تخصصش قابل استفاده در مشاغل نباشد.
-
بورسیه
واژهنامه آزاد
باموختانه (باآموختانه)، باپژوهانه. "غیر بورسیه" به پارسی می شود "بی آموختانه" یا "بی پژوهانه" بسته به تراز دانشجو.
-
قپ ریت
واژهنامه آزاد
قَپِ ریت /qaperit/ چیزی را با زحمت و خارج از عرف به دست آوردن، چیدن غیر اصولی برگ یا میوه درخت
-
مولی علیه
واژهنامه آزاد
مولی علیه در واقع «صغیر» یا «مجنون» یا «غیر رشیدی» است که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد. بنابراین، صغیر (مطلقاً) و مجنون و سفیه (در صورتی که جنون و سفه آنها قبل از تمام شدن صغر وجود داشته و بعد از بزرگ شدن هم ادامه پیدا کند) تحت ولایت پدر و جد ...
-
فیک
واژهنامه آزاد
(fake؛ واژۀ انگلیسی) فِیک؛ ساختگی، جعلی، تقلیدی، فریب دهنده. || وانمود کردن، قلب کردن، جعل کردن، چیزی یا کسی را (جور دیگری، غیر از آنچه واقعاً هست) جا زدن.
-
زاقارت
واژهنامه آزاد
ناکارا، به درد نخور، خراب، کهنه؛ صفتى غیر رسمی و محاوره ای است که معمولاً براى وسایل نقلیه یا سایر ماشین هاى مکانیکى و برقى به کار مى رود. مى توان آن را معادل «درِ پیت»، «فکسنى» یا «لکنته» هم دانست. || بدشکل، درب و داغون؛ ناهمگون، غیرعادی؛ مثال: «یار...
-
اموال منقول
واژهنامه آزاد
اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد، بدون این که به خود یا محل آن خرابی وارد آید، گفته میشود. کلیه دیون، از قبیل قرض و ثمن مبیع و مال الاجاره عین مستأجره، از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است، حتی اگر مبیع یا عین مستأجره از اموال غیر منقو...
-
نمز
واژهنامه آزاد
nemez نِمِز:کوتاه،کم ارتفاع، مقابل بلند. واژه ای لری است از ریشۀ نِم به معنی خم و کوتاه. به نظر می رسد که واژۀ نِمازکوتاه با معنی خم شدن، به خاک افتادن یا تعظیم درمقابل خدا یا غیر او از این واژه گرفته شده است .