کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپاول و دستاندازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کارآفرین
واژهنامه آزاد
کسی که با شناسایی فرصت و بسیج منابع اقدام به راه اندازی یک کسب و کار جدید می نماید.
-
کارآفرینی
واژهنامه آزاد
(اقتصاد) فرآیند راه اندازی کسب و کاری که با یک ایدۀ نو و از صفر شروع می شود و به مرحلۀ اجرایی و بعد به سوددهی می رسد. معادل Entrepreneurship در انگلیسی.
-
شهر ناپرسان
واژهنامه آزاد
به جایی گفته می شود که قانون آن، قانون جنگل باشد و ظلم و جور و چپاول و جنایت در آن به انتها رسیده باشد و عادی شمرده شود، و نهایتاً داوری در دست ظالم و جابر باشد.
-
اپوزوسیون
واژهنامه آزاد
مخالفان دولتی یا (اپوزیسیون) در اصطلاح سیاست به مجموعه افراد و نهادهای مخالف اصل نظام سیاسی گفته میشود که در صدد بر اندازی نظام حاکم میباشند .
-
کیسار ورزل
واژهنامه آزاد
روستایی با فاصلۀ ٨ کیلومتر تا رشت؛ نزدیک ترین روستا به ایستگاه مرکزی راه آهن گیلان است. در حال حاضر (1395) صد و بیست خانوار در آن زندگی، و از طریق کشاورزی و دامداری و پرورش ماهی امرار معاش می کنند. این روستا با مناظر بسیار زیبا و چشم اندازی کم نظیر م...
-
دروپال
واژهنامه آزاد
دروپال یک سیستم مدیریت محتوای متن باز است که بر اساس معیار امنیت و قدرت طراحی و پیاده سازی گردیده است. شما میتوانید این سیستم را دریافت و برای راه اندازی هر سایتی از آن استفاده کنید.
-
تنبل خانه
واژهنامه آزاد
جاهایی بوده که به دستور شاه عباس صفوی برای کسانی که بیکار بودند راه اندازی شد، در آنجا به آنها خوراک و جا می دادند البته پس از مدتی گروه زیادی در این تنبل خانه ها گرد آمدند و شاه را از این نوآوری پشیمان کردند!
-
دست اش
واژهنامه آزاد
در زبان مازندرانی، واژۀ "دست اش(dast esh) " به معنی "دست بین" یا کسی که ناتوان باشد و چشم به کمک از دست دیگری داشته باشد (اش esh به معنی "بین" از مصدر دیدن).
-
گاکو
واژهنامه آزاد
(کرمانی)گوکو؛ چهار دست و پا راه رفتن کودک. || گاکو یا گوکو کردن: چهار دست و پا راه رفتن بچه.
-
آچار
واژهنامه آزاد
دَسچار؛ مهره چار، پیچار، دست افزار. از ادغام دست و چار ساخته شده است (چار واژه ای برگرفته از زبان پهلوی و به معنای افزار و چاره و راهکار است).
-
کشپل
واژهنامه آزاد
آدم دست و پا چلفتی
-
دست و پاگیر
واژهنامه آزاد
باعث مزاحمت بودن
-
ارژوان
واژهنامه آزاد
به دست آورنده ارزش - ون:به دست آوردن و پیروز شدن EN:win, German:Gewinnen به نقل از کتاب دکتر حسابی
-
ماسید
واژهنامه آزاد
ماْسیْدَ:(masida) در گویش گنابادی یعنی خرج کردن ، ولخرجی ، دست باز کردن ، دست و دلبازانه خرج کردن
-
گوسفند انداز
واژهنامه آزاد
نام فنی از کشتی که یک دست در پس سر حریف و دست دیگر در کندۀ او قرار می گیرد.