کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چون و چرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اچه
واژهنامه آزاد
(شوشتری و دزفولی) اَچِه؟ چرا.
-
حباب
واژهنامه آزاد
(آشتیانی) تنگل. چرا که تن آن چون گل نرم، نازک و خوش نگار است.
-
گیداری
واژهنامه آزاد
گیداری از کلمه گید (قید و بند) گرفته شده است. چرا که طایفه آلبوخضیر قدیما اسرای خود را از دیگر طوایف در این محل به تنه نخل می بست.(گید می کرد).
-
مینه سانگ
واژهنامه آزاد
مینه سانگ (به انگلیسی Minnesang و خواننده و سراینده اش Minnesingers (Minnesänger سنت سرایش و خوانش اشعار غنائی است که در آلمان قرن دوازدهم م. بالید و تا قرن چهاردهم ادامه یافت. این واژه از ریشه مینه: minneدر زبان آلمانی علیای میانه به معنای عشق است چ...
-
کرشته
واژهنامه آزاد
کرشته بر خلاف معنایی که در لغت نامه دهخدا با اقتباس از بیت عطار:زمین و آسمان پر فرشته ست - تو کی بینی که چشمت پر کرشته است. خس و خاشاک عنوان شده ، در اصل ( ایکه رشته ) بوده است و چون این روستا در بین دو رودخانه قرار داشت به این دلیل نامگذاری شد. ایکه...
-
کرشته
واژهنامه آزاد
کرشته بر خلاف معنایی که در لغت نامه دهخدا با اقتباس از بیت عطار:زمین و آسمان پر فرشته ست - تو کی بینی که چشمت پر کرشته است. خس و خاشاک عنوان شده در اصل ( ایکه رشته ) بوده است و چون این روستا در بین دو رودخانه قرار داشت به این دلیل نامگذاری شد. ایکه د...
-
اثر دم
واژهنامه آزاد
اثر دَم (که به آن الهام هم گفته می شود) به معنای افکاری است که از یک منبع بیرونی ناشی می شوند، و «در ابتدا به قدری ظریف اند که ممکن است با تلقین اشتباه شود و یا آنها را زاییدة تصورات به حساب آورد.» اما این گونه افکار از موجوداتی به غیر از خودمان سرچ...
-
ترمبیدن/ ترمیدن
واژهنامه آزاد
حالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا ترمّیدن گویند. به ضم تاء و راء و فتح میم. ترمبیدن به سکون میم است. مثال:چرا او ترمبیده/ ت...
-
سرمش
واژهنامه آزاد
زردآلوی خشک شده و شکرسوده که مغز بادام را به جای هسته در آن بگذارند. || در لغتنامه ها به معنی زردآلوی خشک آمده، اما شاید نام رقمی از زردآلو نیز باشد، چرا که ابوالفضل عبدی بیگ نویدی شیرازی، در «جنة الاثمار» از خمسۀ جنات عدن، در وصف گیاهان باغ سعادت آب...
-
آبینه
واژهنامه آزاد
(معنی پیشنهادی کاربران) به نظر می رسد این واژه به معنی آینه (آیینه) باشد، چرا که حرف ب از حروف نسبتا سنگین در گفتار بوده و به گذشت زمان می تواند بیان خود را از دست بدهد. همچنین در برخی گویش های محلی فارسی، واژه "او" به معنی آب بوده و در همان گویش ها ...
-
کرراب
واژهنامه آزاد
کراب با تجدید روی ر به معنی دلفین در زبان مردم هرمزگان فارسی اصیل نهنگ در فارسی هست ولی دلفین چرا وارد نشده قدمت دریانوردی ایرانیان بیش از این است که کلماتی مثل دلفین را از خارجی ها وام بگیریم این اسم رو خارجی داشته باشیم انگار که تازه با در یا آشنا...
-
سروال
واژهنامه آزاد
در میان اعراب دروان پیامبر ،علاوه بر پیراهن ، یکی دیگر از جامه های دوخته یا چفت و بستدار، "سروال" بود که به جای اِزار برای ستر پایین تنه به کار می رفت و می توان آن را "دامنِ پادار" یا چیزی مشابه آن گفت تا حدود زانو امتداد دارد گرچه از حیث پوشیدگی، ب...
-
درع
واژهنامه آزاد
مطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند را به صورت "درع" (که یک پیراهن کاملاً ابتدایی، نادوخته، و ویژه ی زنان بالغ بود) در می آور...