کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیَّر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیر
واژهنامه آزاد
پسر
-
پیر
واژهنامه آزاد
پسر
-
واژههای همآوا
-
پیر
واژهنامه آزاد
پسر
-
پیر
واژهنامه آزاد
پسر
-
جستوجو در متن
-
کهن
واژهنامه آزاد
پیر، سالخورده.
-
زرهال
واژهنامه آزاد
مایه آرامش ، پیر آرام
-
Army of Shadows
واژهنامه آزاد
ارتش سایه ها (نام رمانی از ژوزف کسل و فیلمی براساس آن از ژان پیر ملویل)
-
پندول
واژهنامه آزاد
(گنابادی) پُنْدُوْل [pondouwl ]؛ پیر، فرتوت، کهنه، وسیله ای که زیاد کار کرده، فرسوده، پُوْدَ.
-
پیرخانقاه
واژهنامه آزاد
پیر در اینجا به معنای بزرگ، خانقاه، خانگاه، خوانگاه به معنای صومعه، خلوتگاه و یا محل عبادت، خلصه و تحقیق عرفان سوفیان و دراویش. پیر خانقاه~ بزرگ خانقاه~بزرگ دراویش
-
ارتو
واژهنامه آزاد
(گنابادی) اَرْتُوْ [artow]؛ گبر اعظم، پیر موبدان، مسئول برقراری ارتباط انسان ها با نورگاه دیو (خدا)، خادم خدایان.
-
افتو ل بوم
واژهنامه آزاد
(گنابادی) اَفْتُوْ لُ بوم [afto lo bom]؛ پیر، کهنسال، در حال مرگ، نزدیک به مردن.
-
زمی گیر
واژهنامه آزاد
زِمی گیْر؛ در گویش گنابادی یعنی پیر ، فرتوت ، کهنسال ، فلج شده ، افلیج، مریض و از پا افتاده
-
رمبش
واژهنامه آزاد
رمبش . [ رُ بِ ] فروپاشی، فرو ریزش، درهم پاشی؛ (در نجوم) فروپاشی یک ستاره پیر تحت تاثیر جاذبه خودش؛ (در اقتصاد) وضعیتی که در آن یک سازمان یا یک سیستم اقتصادی توسط اتفاقاتی که در درون خودش رخ می دهند به طور کامل نابود شود