کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیلَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شرنقه
واژهنامه آزاد
شَرْنَقَة: پيله ى كرم ابريشم. شرنقة: شفيره حشرات، جوانه، شکوفه، جنين، پيله، پيله کرم ابريشم.
-
کچلام
واژهنامه آزاد
کج: پیله ابریشم لام: زیاد کچلام: محلی که تولید پیله ابریشم انبوه بوده
-
پلاچ
واژهنامه آزاد
(شیرازی، کازرونی) پِلاچ؛ سمج، پیله. || پلاچ شدن:سمج شدن، پیله کردن.
-
پیلو
واژهنامه آزاد
(زواره؛ اصفهان) راه آبی که از جوی وارد خانه می شود. پیلو یعنی چیزی شبیه به پیلۀ کرم ابریشم؛ و چون راه ورودی آب از تمپوشه و شبیه به پیلۀ کرم ابریشم است، به آن پیلو می گویند، یعنی همانند پیلۀ کرم ابریشم.
-
ابریشم کار
واژهنامه آزاد
آن که تارهای پیله به هم کند و خیط و رشته سازد.