کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشپوست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پوست خرکن
واژهنامه آزاد
در گذشته در شهر همدان کارخانه تولید چرم وجود داشت و چرم مورد نیاز این کارخانه از حیواناتی مانند گاو اسب و خر و ... تهیه می شده است،کشاورزانی که خرهایشان پیر و از کار افتاده می شدند خر های خود را در دشت و کوه رها می کردند و به جای اینکه این حیوان توسط...
-
پیش غذا
واژهنامه آزاد
نوشیدنی و یا خوراک با حجم کم که قبل از غذای اصلی استفاده می شود .
-
پیش بینی
واژهنامه آزاد
یش بینی (forecast) به معنی تعیین مقدار یک متغیر برای زمانی در آینده است. در این صورت، پیش بینی در قلمرو زمان انجام می شود.
-
پیش یابی
واژهنامه آزاد
پیش یابی (diagnostic) به معنی تعیین مقدار یک متغیر جوی از روی متغیر یا متغیرهای جوی دیگر جوی است مانند این که تاوایی را از روی بردار باد به دست آورید. در این صورت معادلات پیش یابی تنها در قلمرو مکان است و متغیر زمان در آن دخالت ندارد.
-
پیش گزین
واژهنامه آزاد
پیش فرض، به طور پیش فرض
-
پیش آگاهی
واژهنامه آزاد
از قبل آگاه بودن
-
پیش آگاهی
واژهنامه آزاد
از قبل آگاه بودن
-
پیش خوانی
واژهنامه آزاد
در استان خراسان رضوی و جنوبی، پیش خوانی به دو معنا استعمال می شود؛ یکی خواندن قصیده ای بلند با مضمون مدح اهل بیت و وعظ و اعتبارجویی از کار دنیا، در شبهای ماه محرم و در تکایای عزاداری، بعد از آن که مردم از نماز جماعت مغرب و عشاء برگشته اند و هنوز به ط...
-
پیش آیش
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پیش-آیِش:پیش آیند. به جای واژه ی Happening در تئاتر؛ نمایش ساده ای که مردم را به دیدنِ نمایش اصلی فرامی خواند و در پیرامونِ جای نمایش اصلی و زمانی زودتر از آن اجرا می شود.
-
پوست دال مدره
واژهنامه آزاد
در زمستان وقتی هوا خیلی سرد و سوزناک می شود می گویند آنقدر هوا سرده که «پوست دال مدّره». - مِدِرَّه:دریده می شود ، یعنی پاره می شود
-
پری پیش تاری
واژهنامه آزاد
زمان پیش از نگارش تاریخ، روزگار پیشا تاریخی، پیش از پیشینه تاریخی ، پیش از پیشینه تاریک ، پیشا تاریخ= prehistory
-
تتش پیش کن
واژهنامه آزاد
(جهرمی) [تُنشُ] تکه چوبی بود که با آن، موقع نان پختن روی بریزه، تکه های چوب یا هر سوختنی گیاهی را به پیش می راندند.
-
جستوجو در متن
-
ادیم
واژهنامه آزاد
(تلفظ:adim) (عربی) چرم ؛ پوست دباغی شده ؛ پوست .
-
سلاخی
واژهنامه آزاد
پوست كندن