کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُلُکْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پلک
واژهنامه آزاد
(جنوبی؛ لامِردی) پِلَک؛ فرد خسیس و دست تنگ.
-
شعیره پلک
واژهنامه آزاد
گل مژۀ پلک.
-
واژههای همآوا
-
پلک
واژهنامه آزاد
(جنوبی؛ لامِردی) پِلَک؛ فرد خسیس و دست تنگ.
-
جستوجو در متن
-
دلیدن
واژهنامه آزاد
حرکت غیر عادی پلک چشم-به اصطلاح مور مور کردن پلک چشم-لرزش غیر ارادی پلک چشم -دلیدن بر وزن پریدن،جویدن
-
گوه سلام
واژهنامه آزاد
گُه سِلام (gohselam):در گویش گنابادی به زایده ای گویند که بر اثر آلودگی در پلک بالای چشم در می آید. در گذشته اعتقاد داشتند برای خوب شدن آن باید بر مدفوع انسان سلام گفت ، پلک آماس ، بلفاریت ، Blepharitis
-
گلمژه
واژهنامه آزاد
نوعی التهاب پوستی شبیه جوش که معمولا روی پلک چشم زده می شود
-
دلیدن
واژهنامه آزاد
(دلیدن بر وزن پریدن) به معنای حرکت غیر ارادی پلک چشم راگویند.
-
کوه سلام
واژهنامه آزاد
کوه سلام (kohsalam) در گویش گنابادی یعنی درآمدن زایده در پلک پایین چشم ناشی از آلودگی را گویند و اعتقاد داشتند برای خوب شدن آن باید انسان بر کوه سلام کند ، پلک آماس ، بلفاریت ، Blepharitis