کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرز
واژهنامه آزاد
حصاری که دور تا دور آن از شاخه های درختان استفاده می شود
-
پرز
واژهنامه آزاد
perz به معنی بریده بریده و بصورت دانه های ریز درآمده؛ مثال:این پنیر پرز شده است، یعنی در اثر یخ زدگی بریده و دانه دانه شده است.
-
واژههای همآوا
-
پرز
واژهنامه آزاد
حصاری که دور تا دور آن از شاخه های درختان استفاده می شود
-
پرز
واژهنامه آزاد
perz به معنی بریده بریده و بصورت دانه های ریز درآمده؛ مثال:این پنیر پرز شده است، یعنی در اثر یخ زدگی بریده و دانه دانه شده است.
-
جستوجو در متن
-
آشتالو
واژهنامه آزاد
هلو - نوعی از هلو که دارای پرز است - اصطلاح شرق گیلان
-
مله
واژهنامه آزاد
مِلَّه /mella/= قلمی، ظریف، باریک؛ خیار ملَّه = خیار قلمی (خیاری که بر روی پوست آن موهای پرز مانندی مشاهده شود.) مِل = مو