کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوْرَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پور
واژهنامه آزاد
(میمه ای) پور pör، پسر. حرف «و» غلیظ تر و به صورت ö تلفظ می شود.
-
پور
واژهنامه آزاد
(میمه ای) پور pör، پسر. حرف «و» غلیظ تر و به صورت ö تلفظ می شود.
-
پازام پور
واژهنامه آزاد
پازام به معنی دایۀ پاک یا مادر پاک است، و پازام پور یعنی فرزندِ مادرِ پاک. پازام پور نام فامیل بعضی از خانواده ها در خراسان است.
-
مقدم پور
واژهنامه آزاد
پسر جلو
-
علی پور
واژهنامه آزاد
نام خانوادگی به معنی پسر علی (علی به معنی صاحب شأن و بلندمرتبه).
-
پور سانت
واژهنامه آزاد
درصد
-
ابراهیم پور
واژهنامه آزاد
پسر ابراهیم.
-
واژههای همآوا
-
پور
واژهنامه آزاد
(میمه ای) پور pör، پسر. حرف «و» غلیظ تر و به صورت ö تلفظ می شود.
-
پور
واژهنامه آزاد
(میمه ای) پور pör، پسر. حرف «و» غلیظ تر و به صورت ö تلفظ می شود.
-
جستوجو در متن
-
پورشا
واژهنامه آزاد
مخفف پور شاه = پسرشاه
-
پورنیک
واژهنامه آزاد
پور+نیک یعنی پسر نیک
-
پورشا
واژهنامه آزاد
بمعنی پسر قوی یا شاه پور است
-
پورنگ
واژهنامه آزاد
واژهی پورنگ مخفف پور ِ رنگ ( پور + رنگ). پور به معنای پسر و رنگ به معنای خورشید.( ~.) (اِ.) 1 - شُتر قوی که برای بچه زادن نگه می دارند. 2 - بز کوهی . واژهی پورنگ به معنایِ پسرِ خورشید