کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
توفو
واژهنامه آزاد
پنیر سویا را توفو میگویند
-
یالق
واژهنامه آزاد
(yalogh) پوست گوسفند که در آن ماست یا پنیر یا روغن می ریزند.
-
خیکان
واژهنامه آزاد
خیک یا حمبام خیلی خوب جهت نگهداری از پنیر و روغن کره نگهداری میشد دباغی میکردند
-
پیل
واژهنامه آزاد
(زرین دشت فارس) پنیر نخل، ماده خوردنی سفید و شیرین میان تاج نخل.
-
پرز
واژهنامه آزاد
perz به معنی بریده بریده و بصورت دانه های ریز درآمده؛ مثال:این پنیر پرز شده است، یعنی در اثر یخ زدگی بریده و دانه دانه شده است.