کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنج پا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پنج زدن
واژهنامه آزاد
پنجه زدن، چنگ انداختن.
-
جستوجو در متن
-
پا پا راتزی
واژهنامه آزاد
تبلیغات
-
شلپو
واژهنامه آزاد
آواز پا که نرم رود. صدای آهسته ی پا.
-
همپاد
واژهنامه آزاد
پا به پا همراهی کردن - در هر کجا و هر لحظه یار و همراه بودن
-
پا دراز کردن
واژهنامه آزاد
پا دراز کردن کنایه از آسوده خاطر شدن از بابت چیزی. شاهد:به چیزی که باشد دلم را نیاز// کنم دست از آن کوته و پا دراز (خواجوی کرمانی؛ همای و همایون)
-
تیت
واژهنامه آزاد
ساق پا
-
دمپای
واژهنامه آزاد
پا پوش
-
لینگ
واژهنامه آزاد
پا
-
پاد
واژهنامه آزاد
پا
-
پا انداز
واژهنامه آزاد
قَوّاد.
-
گاکو
واژهنامه آزاد
(کرمانی)گوکو؛ چهار دست و پا راه رفتن کودک. || گاکو یا گوکو کردن: چهار دست و پا راه رفتن بچه.
-
پا شدن
واژهنامه آزاد
[شُ دَ] ایستادن.
-
a foot wide
واژهنامه آزاد
یک پا گسترده
-
پا بر جا
واژهنامه آزاد
استوار