کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پنجه
واژهنامه آزاد
ناخن جانوران؛ پنجول.
-
واژههای مشابه
-
پنجه گیر
واژهنامه آزاد
از القاب پهلوانان دوره صفوی
-
پنجه غلاق
واژهنامه آزاد
گیاهی با خاصیت آرام بخش و مفید برای درد مفاصل و پادرد
-
جستوجو در متن
-
پنجیک
واژهنامه آزاد
پنجه نیک، پنجه طلا
-
صنعتگر
واژهنامه آزاد
آتشین پنجه
-
روناک
واژهنامه آزاد
تیغه آفتاب، پنجه آفتاب
-
پنج زدن
واژهنامه آزاد
پنجه زدن، چنگ انداختن.
-
خنج
واژهنامه آزاد
(جنوب پارس) (به کسر خ، سکون نون و جیم) چنگال جانوران، پنجه؛ پنجه کشیدن به خصوص با ناخن تیز.
-
هپنگ
واژهنامه آزاد
به لری در اندیمشک همان پنگ است یعنی پنجه
-
پنجره
واژهنامه آزاد
خانه ٔ چوبی که برای درندگان و پرندگان می سازند؛ قفس. (رک دهخدا) || (پیشنهاد کاربران) احتمالاً واژۀ پنجره از دو کلمۀ پنجه و ره تشکیل شده است، به معنی راه پنجه (مشت یا دست)، یعنی راهی برای عبور مشت یا دست، گذرگاه پنجه؛ چون در قدیم پنجره ها مشبک بوده ان...
-
ساعد سلطان
واژهنامه آزاد
روی ساعد پوششی می کشند که باز ها روی آن می نشینند. برای این است که پنجه های باز به دست و لباس آسیبی نرساند.
-
برخال
واژهنامه آزاد
بَرخال. (علوم ریاضی) ساختاری هندسی متشکل از اجزایی که با بزرگ کردن هر جزء به نسبت معین، همان ساختار اولیه به دست آید. مترادف این واژه در زبان انگلیسی «fractal» ( فِرَکتال ) است. (منبع:واژه نامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی) توضیحات:واژۀ «بَرخال» متشکل...