کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنبه را پاک کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پنبه زن
واژهنامه آزاد
حلاج
-
سفیداب پنبه رو
واژهنامه آزاد
پودری سفیدرنگ که از قدیم در عطاری ها عرضه می شود و ضد آفتاب قوی، ضد بوی بدن قوی، ضد عرق و ضد جوش و لک است.
-
جستوجو در متن
-
چاپیدن
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) چاپ کردن. امروزه چاپیدن را در این معنی بیشتر به طنز به کار می برند. || چاپیدن به معنی تاراج کردن از ترکی گرفته شده و با واژۀ «چاپ» پارسی ارتباطی ندارد. برخی پاک نویسان معتقدند که باید این معنی را از زبان پارسی کنار بگذاریم و چاپیدن را فقط ...
-
تنقیح
واژهنامه آزاد
پاک کردن
-
اوسکورو
واژهنامه آزاد
بسیار تمیز و پاک، بیشتر در موردِ خانه و اتاق کاربرد دارد ( اتاق را اوسکورو کردن)
-
باهمیدن
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) اتحاد کردن.
-
حلاجی
واژهنامه آزاد
پنبه را از پنبه دانه جدا کردن. این واژه در صنعت نساجی زیاد کاربرد دارد.
-
خریدار
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) مرکب از خرید و ار؛ کسی بسیار خرید می کند. کسی که کارش خرید کردن است. برخی پاک نویسان معتقدند که خریدار را فقط در همین معنی باید به کار برد، چون پسوند«ار» به معنی بسیار است.
-
آب پاتنگ
واژهنامه آزاد
آب پاتنگ - ab patang - آب دنک که برای پاک کردن و سفید کردن برنج به کار می رود.
-
وایارد
واژهنامه آزاد
واْیارْدَ:(wayarda) در گویش گنابادی یعنی پاک کردن ، خراشیدن ، خراش دادن ، جدا کردن ، از بین بردن اثر چیزی از روی چیزی
-
پاوین
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) پاکیزه، منسوب به پاک؛ واژۀ مرکب از پاو به معنی پاکیزه کردن (دهخدا) و ین نسبت (دهخدا).
-
دروکر
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) مرکب از درو و کار؛ کسی که کارش درو کردن است، مانند:ستمکر (ستم+کار)؛ آهنکر (آهن+کار)؛ مسکر (مس+کار).
-
دسمال
واژهنامه آزاد
دِسْمالْ:(desmal) در گویش گنابادی یعنی دست زده شده ، استفاده شده ، پارچه ای که در جیب به عنوان عرق چین و خشک کردن صورت و پاک کردن بینی استفاده میکنند.
-
خاکروب
واژهنامه آزاد
1 - ( صفت ) آنکه خاک و آشغال کوچه و محله را پاک کند . 2 - کناس . 3 - ( اسم ) جاروب جارو