کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پشت واره
واژهنامه آزاد
باری به مقداری که بر پشت توان گذاشت و برد؛ یک "کوله بار"
-
پشت گرد
واژهنامه آزاد
میله کوچکی که در بالا یا پشت گُرد دست بافته های داری قرار می گیرد و وظیفه ی جلو و عقب بردن نخهای چله را برای تعویض نخ زیر و رو به عهده دارد.
-
بنه پشت
واژهنامه آزاد
نام روستایی از توابع شهرستان بافت در استان کرمان.
-
پشت سر نهاده
واژهنامه آزاد
گذرانده
-
پیشت و پشت
واژهنامه آزاد
غذای اندک مابین غذاهای اصلی
-
جستوجو در متن
-
ظهر
واژهنامه آزاد
پشت ، یاری کردن
-
اندیدن
واژهنامه آزاد
گل اندود کردن پشت بام
-
endorsing
واژهنامه آزاد
پشت نویسی، ظهرنویسی، پشتِ سند نوشتن، امضا کردن، صحه گذاشتن.
-
ابر
واژهنامه آزاد
اّبِّر(ab-ber) به معنی پرت کردن چیزی است برای اینکه دیگر قادر به پیدا کردن آن نباشیم . گم کردن با عمل پرت کردن شی به جای دور. به پشت ابر ها انداختن .
-
وشور
واژهنامه آزاد
وَشُوْر:(washouwr) در گویش گنابادی یعنی شورش کردن گروهی ، اغتشاش ، حمله کردن جمعی ، پشت سر هم کاری را کردن
-
آدگدو
واژهنامه آزاد
در گویش نواحی شمال استان کرمان به معنای پشت سر کسی حرف زدن، غیبت کردن، پچ پچه، درگوشی صحبت کردن
-
خایر
واژهنامه آزاد
دور زدن پشت به باد و عوض کردن جای بادبان از راست به چپ یا بر عکس.(اصطلاح دریانوردی)
-
دی
واژهنامه آزاد
به مادر گویند . فقط برای آنکس که فرزند زاییده باشد گفته می شود. به هر زن یا از زبان هر کس گفته یا شنیده نمی شود. دی که از سوی فرزندان خود مادر صدا زده می شود یادآور قداست آنکس است که به مانند خالقش توانایی خلق کردن و زایش دارد. خلق فرزند ، خلق اجتماع...
-
گاورو
واژهنامه آزاد
در بناهای سنتی ایران به خصوص در حمام ها که نیازمند استخراج حجم زیادی آب از چاه بود فضایی در کنار چاه مجموعه ایجاد میشد با شیبی رو به پائین به اسم گاورو که گاو در آنجا قرار داده میشد و با کمک آن آب را از چاه می کشیدن و به پشت بام انتقال می دادن و از آ...