کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پس زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پس افکند
واژهنامه آزاد
[pasafkand] چیزی که از کسی باقی بماند، ارث.
-
پس خوراند
واژهنامه آزاد
بازخورد
-
پس صبا
واژهنامه آزاد
پس فردا؛ در اصطلاح و به طنز به معنی هرگز به کار می رود.
-
پس ملی
واژهنامه آزاد
(کازرونی) پَس مُلی؛ پس گردنی.
-
پس پسا / pas-psa
واژهنامه آزاد
وارونه / برعکس / معکوس / نادرست / کَژ . (مثال:پَس پسا کاران= کارهایی که غلط و نادرست انجام می شوند)
-
هوا پس است
واژهنامه آزاد
اوضاع خطرناک شده است.
-
جستوجو در متن
-
قفایی
واژهنامه آزاد
ضربه زدن به پشت گردن، پشت گردن زدن، سيلي زدن
-
ورینه
واژهنامه آزاد
حرف زدن بی خود ، حرف زدن بی جا ، زیاد حرف زدن
-
چاپول
واژهنامه آزاد
دست زدن ؛ کف زدن
-
پنج زدن
واژهنامه آزاد
پنجه زدن، چنگ انداختن.
-
چنگ زدن
واژهنامه آزاد
پنج زدن.
-
لوش زدن
واژهنامه آزاد
لوش بر وزن موش،کوش،دوش...:حرص زدن، حریص بودن
-
مطاعنت
واژهنامه آزاد
نیزه زدن با کسی/ به کسی نیزه زدن
-
ستر زدن
واژهنامه آزاد
(سَتَر زدن) سرک کشیدن، سرو گوش آب دادن، رفتن