کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسبَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پس
واژهنامه آزاد
پُس(pos):پسر، در گویش محلی شهر بهبهان. پُس حسن:پسر حسن
-
بر
واژهنامه آزاد
1-پهلو-سینه 2-بیابان-خشکی 3-میوه -ثمر
-
پس کردن
واژهنامه آزاد
جلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
-
پس افکند
واژهنامه آزاد
[pasafkand] چیزی که از کسی باقی بماند، ارث.
-
پس خوراند
واژهنامه آزاد
بازخورد
-
پس صبا
واژهنامه آزاد
پس فردا؛ در اصطلاح و به طنز به معنی هرگز به کار می رود.
-
پس ملی
واژهنامه آزاد
(کازرونی) پَس مُلی؛ پس گردنی.
-
سمن بر
واژهنامه آزاد
کسی که سپید اندام است.
-
بوم بر
واژهنامه آزاد
سزمین
-
بر حذر
واژهنامه آزاد
جدا مانده
-
بر آهیختن
واژهنامه آزاد
برآهیخت: بیرون کشیدن - بر آهیخت رهام گرز گران غمی شد زپیکار دست سران
-
آجرپیش بر
واژهنامه آزاد
آجری که قبل از پخت به صورت دلخواه شکل داده می شود
-
بر افراشته
واژهنامه آزاد
بالابرده شده
-
بر سختم
واژهنامه آزاد
بلند کردن .گرفتم.برداشتم
-
نفر بر
واژهنامه آزاد
کلوش