کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پر از باد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پر تره
واژهنامه آزاد
توانمند
-
پر ابهت
واژهنامه آزاد
باشکوه.
-
پر کن
واژهنامه آزاد
وسیله ای برای انتقال برق به باطری که بزبان بیگانه به آن شارژر میگویند.
-
پر مایه
واژهنامه آزاد
انسان با جرءت - انسان پولدار و ثروتمند
-
طبع پر شور
واژهنامه آزاد
کار پر شور,علاقه
-
پر آب و تاب
واژهنامه آزاد
پُرخُروش، جُنبَنده.
-
جستوجو در متن
-
خایر
واژهنامه آزاد
دور زدن پشت به باد و عوض کردن جای بادبان از راست به چپ یا بر عکس.(اصطلاح دریانوردی)
-
پفلنگ
واژهنامه آزاد
پُفِلَنگ [گویش همدانی]:آنچه باد شود ، بادکنک ؛ [پف کردن:فوت کردن]
-
باد دا
واژهنامه آزاد
(گنابادی) سوتی دادن، اشتباه کردن.
-
زریان
واژهنامه آزاد
(کردی) باد جنوب، باد سرد؛ از اسم های دخترانه.
-
قرک / قروک
واژهنامه آزاد
کسی را گویند که مبتلا به باد فتق (ورم بیضه ها) عمدتاً بر اثر بلند کردن جسم سنگین شده است.
-
ثوم
واژهنامه آزاد
سرما ، باد و سرمای شدید (از واژگان زبان اچمی(لاری) در مناطق جنوب فارس)
-
ولمه
واژهنامه آزاد
باد خوب که از طرف «دوم» یا پشت قایق میوزد.(اصطلاح دریانوردی)
-
همج الرعا
واژهنامه آزاد
(هِ مَ جُ الرَِِِعا) همج مگس های بسیار ریزی هستند که در تابستان های خشک صحرا حیواناتی را می بینند و دور سر آنها می گردند. این اصطلاح کنایه از کسی است که با هر باد حادثه ای به سمتی به حرکت درخواهد آمد و به قولی عضوی از حزب باد است