کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پا به میان گذاردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پا پا راتزی
واژهنامه آزاد
تبلیغات
-
دوآل پا
واژهنامه آزاد
آدم قدبلند پادراز/ لنگ دراز
-
پا شدن
واژهنامه آزاد
[شُ دَ] ایستادن.
-
پا افتادن
واژهنامه آزاد
شرایط و فرصت فراهم گشتن
-
رد پا
واژهنامه آزاد
اثر و نشانه های بلقی مانده
-
تیز پا
واژهنامه آزاد
شِتابَنده، سَریع.
-
پا انداز
واژهنامه آزاد
قَوّاد.
-
پا بر جا
واژهنامه آزاد
استوار
-
پا دراز کردن
واژهنامه آزاد
پا دراز کردن کنایه از آسوده خاطر شدن از بابت چیزی. شاهد:به چیزی که باشد دلم را نیاز// کنم دست از آن کوته و پا دراز (خواجوی کرمانی؛ همای و همایون)
-
استخوان ساق پا
واژهنامه آزاد
درشت نی
-
جستوجو در متن
-
نطاق
واژهنامه آزاد
ع.(به کسر نون) کمربند ، میان بند ، و نوعی چادر زنانه که میان آن را می بندند
-
ادم
واژهنامه آزاد
خیز، ورم، گاهی نیز به نام دراپسی شناخته می شود به معنی تجمع غیرطبیعی آب و مایعات میان بافتی موجود در پلاسما در فضای میان بافتی، زیر پوست و حفره های بدن
-
سرجام
واژهنامه آزاد
کوتاه شده نام سرخ جامگان می باشد که در میان عوام از آن به عنوان نام پسر به کار گرفته می شود
-
دوروم
واژهنامه آزاد
نوعی شکل دادن به نان به صورت ساندویج که مواد غذایی میان آن گذاشته می شود و مصرف می شود