کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایهبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بار
واژهنامه آزاد
1- اجازه 2- مرتبه 3- میوه 4- ثمر
-
خوان پایه
واژهنامه آزاد
کسی که سفره اش همیشه پهن است و مردم از سفره ی او بهره مند میشوند .... یا کسی که مهمان نواز است
-
اسف بار
واژهنامه آزاد
مصیبت بار ، سخت
-
هی بار
واژهنامه آزاد
هی بار:تکرار، دوباره یا چند باره، کار و کنشی را دو یا چند بار انجام دادن، سخنی را دوباره گفتن.
-
بار بل
واژهنامه آزاد
کلمه ای با معنای خاص بیشتر با گویش خراسانی ، بیش بار آوردن ، در مزارع زعفران سالی که محصول بیش از سنوات پیش باشد کشاورزان آن سال را باربل گویند سال باربل آمد زراه ، حاصل آورد فراح، دل چو با خدا گشت براه،باربل آید باربل آید زراه.
-
بار و بندیل
واژهنامه آزاد
بار و بنه
-
جستوجو در متن
-
مونوپاد
واژهنامه آزاد
تک پایه. مانند سه پایه که برای فَرتوربرداری (عکسبرداری) به کار می رود.
-
monopod
واژهنامه آزاد
تک پایه. مانند سه پایه که برای فَرتوربرداری (عکسبرداری) به کار می رود.
-
بنا
واژهنامه آزاد
پایه و بنیان
-
ویندوز هوم بیسیک
واژهنامه آزاد
ویندوز خانگی پایه.
-
تریپاد
واژهنامه آزاد
سه پایه عکاسی
-
Windows Home Basic
واژهنامه آزاد
ویندوز خانگی پایه.
-
چیار
واژهنامه آزاد
سقف چوبی را گویند که پایه های ان از الوار باشد
-
بنیان نهاد
واژهنامه آزاد
تاسیس کرد، بنا کرد، به پا کرد، پایه گزاری کرد.