کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایایی یک مشاهده گر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پیشنهادنامه
واژهنامه آزاد
پیشنهادنامه پژوهشی یک سند مدوّن است که شرح مفصل از برنامه پیشنهادی پژوهشگر را در بر دارد. پیشنهادنامه پژوهشی به عنوان نمائی کلّی از موضوع پژوهش در نیاز¬سنجی دقیق و به کارگیری مهارت¬های تخصصی برای مشاهده دقیق یک پدیده، یک چالش و یا یک بحران و مطالعه م...
-
پایش
واژهنامه آزاد
پایِش به معنی نظارت است و منظور از آن هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده از راه مشاهده دگرگونیهایی است که ممکن است با گذر زمان در آن سامانه یا پدیده رخ دهد. امروزه پایش در بسیاری از زمینهها کاربرد دارد، بهویژه در شبکههای همگانی، صنعتی و جغرافیایی...
-
لاادری گر
واژهنامه آزاد
(اَ) نمی دانم گرا، کسی که در مسائل اساسی فلسفه (مانند وجود خدا)، علمی و ... که درستی یا نادرستی آن ها اثبات نشده است شک دارد. وقتی درستی یا نادرستی یک مسئله را نتوان اثبات نمود، برخی این موضع را اتخاذ می کنند.به این معنا که به همه ی پاسخ های موجود بر...
-
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می سترد
واژهنامه آزاد
کودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می سترد از نظر باز حسودش می نهفت سرخیش میدید و چون گل میشکفت گر بدامانش سرشکی میچکید طفل خرد...
-
پایش
واژهنامه آزاد
پایِش به معنی نظارت است و منظور از آن هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده از راه مشاهده دگرگونی هایی است که ممکن است با گذر زمان در آن سامانه یا پدیده رخ دهد. واژه پایش در علوم جغرافیایی پاییدن و بررسی کردن معنی میشود و ممکن است در علوم مختلف معانی مخ...
-
اشوم
واژهنامه آزاد
شوارتس (1382) « اشوم » را در جنوب پارس باقیمانده زموم می داند. [2] واژه « زموم » جمع زومه می باشد که جغرافی نویسان به شکل «زُم » یا به صورت « رَم » به کاربرده اند. در نظام سنتی عشایر کوچنده ایران برای استفاده بهینه از مراتع سردسیری و گرمسیری دو تا...
-
ورمزیار
واژهنامه آزاد
اهورامزدایار - اورمزدیار - ورمزیار در زبان لری ، به عنوان یکی دیگر از زبان های ایرانی، شاهد صورت اصیل «اهوره مزدا»ی باستانی هستیم:«هرمز» و «ورمز». صورت نخستین، یعنی «هرمز» (با آوانگاری کردی لری لاتین Hirmiz)، ممکن است وام واژه ای از پارتی (چه به صور...
-
مِشمِشه
واژهنامه آزاد
بیماری باکتریایی واگیردار و خطرناکی است که بیشتر در تک سمیها مشاهده میگردد. این بیماری بسیار کشنده در اسبها بیشتر دیده شده و از بیماری های مشترک انسان و دام است. عامل این بیماری باکتری گرم منفی غیر متحرک، فاقد کپسول و بدون اسپور بنام پسودوموناس م...