کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شولگیر
واژهنامه آزاد
قطعه ای پلاستیکی در زیر گلگیر خودرو که برای جلوگیری از پاشیدن آب و گل به بدنه و گلگیر میشود.
-
پشنگه
واژهنامه آزاد
پاشیدن مایعات به اطراف، ترشح با فشار ،مثل زمانی که سنگ در آب می افتد
-
پشنگه
واژهنامه آزاد
پاشیدن آب به طور مثال وقتی ماشینی در آب رد شود و قطرات آب را به ما بپاشد می گوییم پشنگه شدیم
-
تلک
واژهنامه آزاد
تُلُکْ (tolok) در گویش گنابادی یعنی شکستن ، صدای شکستن چیزی ، از هم پاشیدن || تِلِکَ (teleka) در گویش گنابادی یعنی غارت ، سرقت ، بردن مال دیگری با فریب و کلک یا زور و اجبار