کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاره پاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چاک چاک
واژهنامه آزاد
پاره پاره
-
شرحه شرحه
واژهنامه آزاد
پاره پاره، قطعه قطعه
-
جغن جغن
واژهنامه آزاد
جغن جغن کردن به کسر ج و غ و سکون ن به معنای پاره پاره کردن - خرد کردن جسمی که مثل کاغذ یا پارچه که حالت انعطاف دارد
-
شلیق
واژهنامه آزاد
شِلیق [شوشتری] پاره شدن یا پاره کردن، صدای پاره شدن یا پاره کردن، کلمات هم خانواده:(شلیقنیدن= پاره کردن، جردادن)، (شلیقس یا شلیقهِس= پاره شد، جر خورد)، (شِلیقنیده= پاره پوره، وارفته)
-
شیت
واژهنامه آزاد
پاره،تکه پارچه
-
التکیایه
واژهنامه آزاد
جر خرده،پاره شده
-
شراره آتش
واژهنامه آزاد
اخگر، ابیز، پارۀ آتش، آتش پاره.
-
شر
واژهنامه آزاد
شِر یعنی مندرس ، کهنه ، پاره
-
مصله
واژهنامه آزاد
قطعه قطعه کردن، تیکه پاره کردن
-
اوزوم
واژهنامه آزاد
بلند کنم ، بردارم پاره کنم شنا کنم
-
سلید
واژهنامه آزاد
پاره شدن نخ ریسمان رو میگن سلید
-
قرپیدن
واژهنامه آزاد
(قِ) قطع شدن، پاره شدن. مثال:بند دلم قرپید.
-
برهه
واژهنامه آزاد
مرحله، پاره ای از زمان، بخشی از یک دوره زمانی
-
Letter Scraps
واژهنامه آزاد
تکه کاغذ پاره، کاغذ دور ریختنی
-
آش و لاش
واژهنامه آزاد
تکه پاره شده . خیلی آسیب دیده . زخمی و مجروح .