کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پادشاهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سریر ملک
واژهنامه آزاد
تخت پادشاهی ، اورنگ.
-
برشک
واژهنامه آزاد
قدرت،امپراطوری،سلطنت،پادشاهی
-
ملک
واژهنامه آزاد
مُلک، پادشاهی، سرزمین.
-
پرکوک
واژهنامه آزاد
َپرکوک کاخ، قصر، تاج وتخت پادشاهی
-
خاندان پهلوی
واژهنامه آزاد
در اصطلاح اشاره به دودمان پهلوی دارد که از سال 1304خورشیدی تا1357خورشیدی بر ایران پادشاهی کردند
-
آل سعود
واژهنامه آزاد
آلِ سُعُود. طایفۀ حاکم بر کشور پادشاهی عربستان و سرزمین های مقدس حجاز.
-
پشه ای
واژهنامه آزاد
پَشَه اِی:پاشایی، پادشاهی، منسوب به قبیله و زبان پادشاه، پشه یی نام قوم و زبان یکی از اقوام در افغانستان است .
-
ساریون
واژهنامه آزاد
ساریون:یک سرباز سپر به دست دلیر ایرانی , در میدان جنگ . سورنا:سپهسالار دلیر ایرانی در زمان پادشاهی سرسلسله اشکانیان , با شجاعت زیاد . اشک:اشکان:اشکانیان:پاشاد
-
ویشتاسب
واژهنامه آزاد
ویشتاسب به چم(:معنی) پیشتاز می باشد چون در زمان پادشاهی هخامنشیان ،وسپوهران(:شاهزادگان) و سرداران آن هنگام را که سوار بر اسبی سیاه رنگ در پیشاپیش سپاهیان روان میشدند به ویشتاسب نامور بودند.
-
خزوران
واژهنامه آزاد
خَزَوران:(اخ) پهلوان تورانی که افراسیاب او را به همراه چند تن دیگر به سیستان فرستاد تا با زال نبرد کنند. اما زال آنان را با گُرزی فرو کوفت./ دیو سیاه. در نبرد با کیومرث، سیامک پسر او را بکشت. خَزَوران بعدها به دست هوشنگ کشته شد. سیامک به دست خروزان د...
-
سریراس
واژهنامه آزاد
سَریراس به معنی زیبای بر تخت نشسته ی پارس که از صفات پادشاها زمان هخامنشی است. تلفظ صحیح:Sariras. سریر:به معنی اریکه، اورنگ و تخت پادشاهی است. سریرا (سریر+ا):"الف" منصوب به سریر اشاره به کسی که بر سریر (تخت زیبای پادشاهی) نشسته، و به معنی زیبایی. سر...
-
ورنگنا
واژهنامه آزاد
وَرَنگنا یا همان پَرشَگنا؛ پرنده ای اساطیری و عاشق تخت پادشاهی بود که تخت پادشاهان را جا به جا می کرد. در کتاب اوستا، یشت (فصل) چهاردهم، از آن یاد شده است. ورنگنا گردونه خشت راوان ( فرمان روایان) را می کشد. این پرنده ارابه های بزرگان از جمله پادشاهان...
-
لک
واژهنامه آزاد
گویش لک ها. مردم لک زبان عمدتاً در استان های لرستان، کرمانشاه، ایلام، همدان و کردستان زندگی می کنند. در لر یا کرد بودن مردم لک، میان صاحب نظران و پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد. برخی از لک های مجاور مناطق کردنشین خود را کرد و برخی دیگر، که نزدیک مناط...
-
هودنه
واژهنامه آزاد
اوتانه (اوتان، اوتانس، هوتن، هوتانس، هودنه، اومیتنه). اوتانَه (فارسی باستان)/ هودَنَه (عیلامی)/ اومیتَنَه (بابلی)/ اوتانِس (یونانی)/ اوتان/ هوتانس/ هوتن. پسر ثوخْرَه (به روایت داریوش در کتیبه بیستون). از اهالی ناحیه پارس، از بزرگان و صاحب منصبان ...
-
آمادای
واژهنامه آزاد
نام نخستن قبیلهٔ ایرانی بود که پس از هزیمت ماننا، در برابر آشوریان پایداری کرد. در اراضی ماد و ماننا قبایل زیادی سُکنا گزیده بودند و شهرت قبیلهٔ ماد و ماننا در این بود که در مقابل دشمن، عَلَم استقلال برافراشتند. در نتیجه، از دید پادشاهان آشور، قبایل ...