کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولی کردن کَ دَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ولی قهری
واژهنامه آزاد
سرپرستی که به حکم دادگاه انتخاب می شود
-
ولی امر
واژهنامه آزاد
پیامبر
-
ولی الله
واژهنامه آزاد
دوست خداوند
-
ولی فقیه
واژهنامه آزاد
سرپرست دین شناس.
-
جستوجو در متن
-
کرنای
واژهنامه آزاد
[کَ ر رِ/رَ] کره نای، کرنا؛ بوق جنگی. نوعی ساز بزرگ، مانند شیپور، که به ویژه در جنگ ها و برای خبر کردن مردم در آن می دمیدند.
-
کره نای
واژهنامه آزاد
[کَ ر رِ/رَ] کرنای، کرنا؛ بوق جنگی. نوعی ساز بزرگ، مانند شیپور، که به ویژه در جنگ ها و برای خبر کردن مردم در آن می دمیدند.
-
کرنا
واژهنامه آزاد
[کَ ر رِ/رَ] نوعی ساز بزرگ، مانند شیپور، که به ویژه در جنگ ها و برای خبر کردن مردم در آن می دمیدند؛ بوق جنگی.
-
تورنیدن
واژهنامه آزاد
[تُ دَ ] (مص) تاراندن، دور کردن، پراکندن
-
معاضدتی
واژهنامه آزاد
فرهنگ فارسی معین. (مُ ضَ دَ) [ ع . معاضدة ] (مص م .) یکدیگر را یاری کردن
-
دکران
واژهنامه آزاد
دَ - کَ = مرغي است زيبا و خوشالحان که به واسطه آواز خوشش پرندگان ديگر را جذب خود کرده (يا در خواب ميکند) و سپس شکار ميکند. ادعا شده که اين بيت حافظ اشاره به اين پرنده دارد: حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دکران قرآن را. که ا...
-
بیاکنم
واژهنامه آزاد
بیاکنم:به فتح " ک " از ریشه ی:آکندن . [ک َ دَ ] (مص ) پر کردن . انباشتن امکان دیده بستنم از روی دوست نیست اولیتر آن که گوش نصیحت بیاکنم غزل 411 سعدی
-
دپاکنی
واژهنامه آزاد
دهن کجی . [دَ] [کُ] لوچه پیچک . عملی که کودکان کنند استهزاء کسی را با کج کردن دهان و بعض پاره های روی . ادا. شکلک . عمل والوچانیدن کسی را. دهان و خطهای روی را بر کسی کج کردن به نشانه ٔ اینکه تو بدین صورت و شکلی.(دهخدا) - دهن کجی کردن به کسی ؛ خود را ...