کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سایبر
واژهنامه آزاد
رایا. در واژگان رایانه، پیشوند است.
-
ترمینولوژی
واژهنامه آزاد
ترمینولوژی نشانه های اختصاری اصطلاحات (ویژه ی دانش بخصوص)، واژگان اصطلاح شناسی، واژگان شناسی
-
ارشتات
واژهنامه آزاد
راستی یا ارشتاد از واژگان ایران باستان
-
دروتات
واژهنامه آزاد
درستی یا دروتاد از واژگان ایران باستان
-
اوپرتاد
واژهنامه آزاد
برتری یا اوپرتات از واژگان ایران باستان
-
کوپسه
واژهنامه آزاد
کوپسه به معنی دختر همسایه ست یکی از واژگان از بین رفته
-
شاهواژه
واژهنامه آزاد
شاه کلمه، شاه لغت؛ واژه ای که بیش از واژگان دیگر به ذهن می آید یا بر زبان جاری می شود. واژه ای که بیش از واژگان دیگر در شعر یا دیوان شاعری مشخص (مثلاً خیام یا حافظ) می آید. واژه ای که در برهۀ خاصی از زمان نقل زبان است، مثل برجام و پسابرجام، در زمان م...
-
ثوم
واژهنامه آزاد
سرما ، باد و سرمای شدید (از واژگان زبان اچمی(لاری) در مناطق جنوب فارس)
-
lexis
واژهنامه آزاد
واژگان. تمام واژه های یک زبان یا یک رشتۀ علمی و غیره. هم معنی با terminology و specialized vocabulary در انگلیسی.
-
سروه
واژهنامه آزاد
سِروِه؛ از واژگان و نام های ریشه دار کُردی است. در کُردی سورانی به معنای "نسیم" و در کُردی کلهری به معنای "صدای آرام" است.
-
ریش داری
واژهنامه آزاد
از واژگان دهستان كليشم فاراب به معني (مرد) و يا طعنه از متوجه نشدن شخص مقابل كه در مورد آن صحبت مي شود
-
برزور
واژهنامه آزاد
بَرزِوَر؛ برگرفته از واژگان زرتشت. به معنای آتشین، برافروخته، شعله ور. || نماد جنگ. || قدرت و عظمت یک سلسله.
-
اشتو
واژهنامه آزاد
چگونه، چطور، به چه صورت. به کسر الف، سکون شین و ضم تاء. مثال:اشتو رفتی؟ اشتو شکست؟ ضمنا باقی واژگان مثال به فارسی آمده نه گویش.
-
وهیژه
واژهنامه آزاد
Vehije...vehicle از واژگان پارسى میانه؛ از این دست مى توان چنین داشت: (واژۀ ساختۀ کاربران) وهیژیدن: با وسیلۀ نقلیه تردد کردن. (واژۀ ساختۀ کاربران) وهیزش: عمل تردد با وسیلۀ نقلیه.
-
ساسو
واژهنامه آزاد
ساسو یکی از واژگان اصیل و قدیمی در زبان و لهجه ی کتول که زبان مردم علی اباد کتول واقع در استان گلستان می باشد به معنای " مه یا همان ابرهای روان " نیز می باشد.