کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آرون
واژهنامه آزاد
آرون به فتح واو هم معنی آروند است به معنی صاحب شکوه و شوکت پسوند وند به ون تبدیل شده بنابراین آرون به فتح واو با آرون از لحاظ معنایی متفاوت است
-
ویرگول
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) واوَک. به چَمِ (معنی) "واو" کوچک.
-
ورسک
واژهنامه آزاد
با کسر واو و راء و سکون سین خوانده می شود. نام قریه و نام پلی معروف در شمال کشور است که در دورۀ رضاشاه ساخته شده است.
-
وزوار
واژهنامه آزاد
به کسر واو، سکون زا، روستای تاریخی درمنطقه هزارجریب شهر بهشهر دردامنه کوههای البرز
-
باوه
واژهنامه آزاد
باوه (با فتح واو و سکون ها) در زبان لری به معنای پدر است و در زبان کردی جنوبی (کرمانشاه و ایلام) معمولاً به پدربزرگ گفته می شود.
-
داود
واژهنامه آزاد
در زبان عبری یعنی(محبوب، دوست داشتنی)دیوید نیز همان داوود است . معمولاً با یک واو نوشته می شود!!!!
-
کور
واژهنامه آزاد
(کردی گروسی و پارسی پیشین) (ک َو َر) با زبر کاف و واو؛ تره. البته چون از همان خانواده است، این نام را بر آن گذاشته اند، وگرنه در اصل، تره نوعی سبزی است که مصرف پخت و پز هم دارد، اما کور از سبزی های خام در سبزی خوردن است .
-
کاسپین
واژهنامه آزاد
دربارۀ ریشۀ این واژه نظریات مختلفی وجود دارد:در فرهنگ پارسی باستان، این دریا به نام «وارکَ شْ» مرکب از دو واژۀ «وُاوُ» به معنای «فراخ و پهن» و «کَ ش» به معنی «کرانه و ساحل» است. «وُاوُ» در اوستا به معنای «پراخ» است که با گذشت زمان تبدیل به فراخ و پهن...
-
غلون
واژهنامه آزاد
به فتح غین و سکون لام و واو qalun- به معنی بیگاری . توضیح اینکه در منطقه ابرکوه این رسم جاری بوده است که زمانی که ارباب مشغول احداث ساختمان بوده است ، رعایایی که الاغ و استر داشته اند مکلف بودند که برای ساختمان ارباب بصورت مجانی خاک و سنگ ببرند و به ...
-
وراوی
واژهنامه آزاد
وراوی برگرفته از "ور" به معنای نزدیک، کنار و "او" با حرف الف فتحه دار و حرف واو ساکن به معنای آب است و "ی" که پسوند است. پس وراوی یعنی کسی یا چیزی که کنار آب است. برخی شواهد تاریخی نشان از آن دارد که موسسان وراوی کنونی مهاجرانی از سیوند فارس بوده اند...
-
کسوه
واژهنامه آزاد
در لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آن وجودنداشته باشد، کسوة گویند و برخی از فقیهان نیز لباس یا کسوة را مایه زیبایی نیز دانسته ...