کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واضح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مبین
واژهنامه آزاد
اشکارا ، پیدا ، روشن ، واضح
-
بدیهی
واژهنامه آزاد
واضح، روشن و مشخص تلفظ:بَدیهی
-
بدیهى
واژهنامه آزاد
آنچه که دانستن آن محتاج تفکر نباشد،واضح و آشکار
-
پلتیک
واژهنامه آزاد
پُلِتیک = دو پهلو سخن گفتن ، منظور را واضح بیان نکردن
-
تایه
واژهنامه آزاد
گمشده-ازبین رفته - اسم مفعول از ریشه ی تیه میباشد.("ه" آخر باید واضح تلفظ شود)
-
حقیقت مطلق
واژهنامه آزاد
absolute truth؛ اصطلاحی فلسفی به معنای حقیقتی که کاملاً واضح و بدیهی باشد، مانند اینکه هیچ دایرۀ چهارگوش یا مربع گردی وجود ندارد.
-
کچالو
واژهنامه آزاد
کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کردند تا از نام «آلو» که نام میوه ایست و پیش از این در فارسی وجود داشته متمایز شود. البته در هند کچالو را پرتغالی ها ...