کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وابسته به راه اهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وسیله
واژهنامه آزاد
کمک رسان / به وسیله:به کمک ، به موجب، به راه،/ وسیله:روش، راه،
-
زابه را
واژهنامه آزاد
کسی که در راه سفر مجبور به زایمان شود؛ زا به راه.
-
راپا
واژهنامه آزاد
[راه پا] منتظر، در انتظار، چشم به راه (این واژه بیشتر در استان گیلان به کاربرده می شود.)
-
ز گرد راه رسید
واژهنامه آزاد
به معنى تازه از راه رسیدن تا آمدن.......... تا نرسیدن
-
التحاب
واژهنامه آزاد
به راه فراخ رفتن
-
مندیر
واژهنامه آزاد
مَندیر:چشم به راه ، منتظر
-
مندیرmandir
واژهنامه آزاد
منتظر,چشم به راه
-
درمانده
واژهنامه آزاد
زابرا، زا به راه.
-
سفیل
واژهنامه آزاد
منتظر - علاف - چشم به راه
-
ربین
واژهنامه آزاد
این کلمه از دو قسمت ر + بین تشکل شده است و می توان آن را به صورت ره + بین نیز گفن ره به معنای راه و ربین به معنای کسی که راه را می داند
-
ره پویان
واژهنامه آزاد
(صفت فاعلی مرکب) راه پویان؛ راه پوینده، چابک. || (قید مرکب) شتابان و به تعجیل. (رک دهخدا)
-
راه چینه
واژهنامه آزاد
راه پله . پلکان . نردبان هم گفته شده . راهی که برای رفتن به بالای ساختمان یا پشت بام میباشد و به صورت پلکن است.
-
مخرام
واژهنامه آزاد
به ناز و کرشمه راه رفتن
-
اوشنا
واژهنامه آزاد
راه ورود آب به باغ که زیر یوار تعبیه شده است.
-
ره گوی
واژهنامه آزاد
اسم فاعل به معنی راه گوینده و راهنما