کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هوا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سر به هوا
واژهنامه آزاد
به کسی که حواس پرت است گفته می شود.
-
هوا پس است
واژهنامه آزاد
اوضاع خطرناک شده است.
-
لنگ د هوا
واژهنامه آزاد
لِنْگ دِ هَواْ:(leng de hawa) در گویش گنابادی یعنی پا در هوا، بلاتکلیف ، مستأصل ، درمانده ، وامانده ، بدبخت و بیچاره
-
جستوجو در متن
-
گیسو گشادن
واژهنامه آزاد
باز کردن گیسو و مو - ریختن گیسو در روی شانه - باز کردن و چرخش گیسو در هوا
-
ترقص
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تِرْقَصْ؛ پرتاب، پرت کردن، به هوا انداختن.
-
برنطین
واژهنامه آزاد
برن در فرهنگ محلی هرمزگان به معنی رفتن است و طین نیز به نیک کردن جای گل آورده شده است، بنابراین برنطین یعنی جای خوش آب و هوا
-
بیاض
واژهنامه آزاد
در منطقه رستاق فارس پس از ذبح گوسفند و کندن پوست آن گوشت گوسفند را قبل از تکه کردن برای حدود یکساعت میگذارند تا هوا بخورد و کمی رطوبت آن کمترشود به این عمل بیاض شدن گوشت گفته میشود