کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هنگام جوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جویبار
واژهنامه آزاد
مرکب از جوی و بار؛ کنار جوی آب. جوی بزرگی که از به هم پیوستن جوی های کوچک تشکیل شود.
-
دقن
واژهنامه آزاد
جوی آب
-
راشین
واژهنامه آزاد
در زبان کردی به معنای جوی آب, جوی آبی که از کنار سبزه زار می گذرد. سبز و خرم, نامی است کردی.
-
جو کنار
واژهنامه آزاد
کنار جوی آب.
-
جوق
واژهنامه آزاد
جوق به معنی جوی آب
-
پل
واژهنامه آزاد
(pal):جوی آب
-
پیش یابی
واژهنامه آزاد
پیش یابی (diagnostic) به معنی تعیین مقدار یک متغیر جوی از روی متغیر یا متغیرهای جوی دیگر جوی است مانند این که تاوایی را از روی بردار باد به دست آورید. در این صورت معادلات پیش یابی تنها در قلمرو مکان است و متغیر زمان در آن دخالت ندارد.
-
چشاب
واژهنامه آزاد
میزان و اندازه آب در یک جوی آب را چشاب گویند
-
جیوال
واژهنامه آزاد
(روستای فاریاب، استان بوشهر) جیوال (GIVAL) به معنی جوی آب بالا.
-
وال
واژهنامه آزاد
(گرگانی و مازندرانی) دره و جوی.
-
جوق جولی_ جوقجولی
واژهنامه آزاد
جوی آب، مخفف آن هم جوق گفته می شود.
-
الج
واژهنامه آزاد
جوی آب اصلی که آب را از تلمبه یا مادی به مزرعه می رساند
-
ویاله
واژهنامه آزاد
نقطه تقاطع دو جوی آّب بشکل صلیب ویاله قطعه مسیر پل مانند برای هدایت آب
-
اشنار
واژهنامه آزاد
(بختیاری؛ بروجن) راه آب ورودی به خانه ها از طریق جوی آب.
-
پنداس
واژهنامه آزاد
پسماند، زباله، آت و آشغال های جمع شده پشت چوبی که در جوی ها قرار می دادند.