کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هم رای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هم وردا
واژهنامه آزاد
هم پایا، تابعی که تحت تبدیلات مشخصی بدون تغییر بماند
-
هم بستگی
واژهنامه آزاد
correlation (انگلیسی).
-
هم زاد پنداری
واژهنامه آزاد
نوعی احساس تعلق خاطر
-
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می سترد
واژهنامه آزاد
کودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می سترد از نظر باز حسودش می نهفت سرخیش میدید و چون گل میشکفت گر بدامانش سرشکی میچکید طفل خرد...
-
جستوجو در متن
-
رایشان
واژهنامه آزاد
اندیشیدن بسیار و انبوه، رویش بسیار اندیشه و رای، خیزش در رویش اندیشه و رای، رویش ناگهانی اندیشه های بسیار، اندیشه زار انبوه، رای داری و رای پروری بسیار...
-
رایمند
واژهنامه آزاد
خدای رای و تدبیر ایران باستان؛ صاحب رای و اندیشه؛ متفکر.
-
رایپو
واژهنامه آزاد
رای + پو پویشگر راه و طریق پویشگر پرچم و رایت
-
رای ور
واژهنامه آزاد
قلعه باشکوه ( ریشه از اوستا )
-
رایش
واژهنامه آزاد
راییدن- رای دادن- نظر دادن- اندیشیدن- پرداختن و پردازش کردن- هم گروه رایانه
-
رایا
واژهنامه آزاد
کسی که خداوند به او لطف و عنایت دارد خردمند فکر و اندیشه رای
-
رایبان
واژهنامه آزاد
نگهبان رای و اندیشه ، معادل کلمه Patent برای نگهداری از اندیشه و اختراع
-
رایا
واژهنامه آزاد
کسی که خداوند به او لطف و عنایت دارد خردمند فکر و اندیشه رای
-
داوگه
واژهنامه آزاد
یا داوگاه. مجلس، محلی که گروهی در آن برای گفتگو و رای زنی جمع می شوند .
-
رایبد
واژهنامه آزاد
به ضم ب ، دانشمند ، حکیم ، دانا ، خداوندگار خرد ، مرکب از رای به معنای دانش و خرد و بد پسوند ملکیت
-
ماتیکان
واژهنامه آزاد
این واژه با مایه و ماده هم ریشه است. ماتیکان به معنای حکم و رای است و در عنوان کتابهایی به کار رفتهاست که به سوالاتی پاسخ داده شدهاست یا مسایلی در آن کتابها حل شده. مثل «ماتیکان مینوی خرد» که پاسخهای مینوی خرد به فردی به نام دانا است. یا «ماتیکان...