کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همه گیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
همه خوان
واژهنامه آزاد
(ادبیات) همه پسند، فراگیر؛ بخشی از فرهنگ عامه و گونه ای از ادبیات است که مخاطبانش تودهٔ مردم اند و بر پایهٔ ذوق و سلیقه و علاقهٔ عمومی پدید می آید.
-
جستوجو در متن
-
لخشیدن
واژهنامه آزاد
لغزیدن من نیم هوشیارم مستم گیر/من بلخشیده ام تو دستم گیر. سنایی
-
استلج
واژهنامه آزاد
برف گیر
-
جفگیر
واژهنامه آزاد
(گنابادی) جُفْ گیر؛ آچمز، گیر کردن در وضعیتی که در آن چاره سخت یافت می شود یا کلاً چاره ای ندارد، بیچاره شدن.
-
بن
واژهنامه آزاد
(گنابادی) بُنْ؛ باسن، کون. || داخل چیزی. || بَنْ؛ گیر، قفل کردن روی چیزی، گیر دادن به چیزی.
-
آشپاله
واژهنامه آزاد
صافی ،ریس گیر، ریسکش،
-
jounce bumper
واژهنامه آزاد
ضربه گیر
-
هنگامه جو
واژهنامه آزاد
معرکه گیر
-
جان گیر
واژهنامه آزاد
گیرندۀ جان، ستانندۀ جان.
-
قز
واژهنامه آزاد
(ghoz) به معنی قیافه گیر و مغرور
-
پنجه گیر
واژهنامه آزاد
از القاب پهلوانان دوره صفوی
-
گیرینوف
واژهنامه آزاد
کسی که بیهوده گیر می دهد . گیرد دهنده
-
چاشنی گیر کردن
واژهنامه آزاد
با افزار و ادویه خوراکی را خوشمزه کردن .
-
تی گیر
واژهنامه آزاد
یعنی درب را بکش، بیشتر درخصوص کشیدن و باز کردن بکار میرود