کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همزمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تواما
واژهنامه آزاد
همزمان، رسیدگی تواماً یعنی رسیدگی همزمان دو پرونده در دادگاه با هم
-
multitasker
واژهنامه آزاد
کسی یا چیزی که همزمان، چندکار را با هم انجام می دهد.
-
کانتمپو
واژهنامه آزاد
برگرفته از واژه معاصر ، همزمان ، هم دوره [قانون ـ فقه]:معاصر در لاتین
-
کِل زدن
واژهنامه آزاد
کِ = کِل زدن یا کِل کشیدن در اصطلاح مردمان غرب و جنوب ایران یعنی هلهله کردن زنان. صدایی که با حرکت تند زبان ایجاد می شود و همزمان فاصله میان دو انگشت شست و سبابه بین دهان و بینی قرار می گیرد.
-
MIMO
واژهنامه آزاد
MIMO مخفف عبارت Multiple Input Multiple Output (چندین ورودی – چندین خروجی) می باشد. تکنولوژی MIMO در روترها و تلفن های همراه مورد استفاده قرار می گیرد. این روترها دارای چندین کانال دریافت و چندین کانال ارسال داده به صورت همزمان می باشند.
-
ارارتور
واژهنامه آزاد
تمدنی تقریبا همزمان با مادها(سده 9 ق.م) ساکنین شمال غرب دریاچه مدیترانه (بین دریاچه مدیترانه و دریاچه وان ترکیه) که به پارس ها شهرت داشتند. با تمدنی درخشان و موساسیر درکشور ارمنستان کنونی مرکز پایتخت آنها بوده است
-
وسایل ارتباط جمعی
واژهنامه آزاد
دستگاه ها، ابزار و امکاناتی که با آن می توان با عدّه ی کثیری از مردم در مکان های مختلف، همزمان ارتباط صوتی یا تصویری برقرار کرد. از جمله، اینترنت آنلاین، تلویزیون، رادیو، ... گاهی روزنامه و مجلات را نیز به این دسته اضافه می کنند.
-
سورگ
واژهنامه آزاد
در روستای ترک آباد اردکان یزد به نوعی کیک و نان محلی اطلاق می شود که از خمیر کردن آرد گندم و تفت دادن در روغن (پنبه دانه) حاصل شده و همزمان به آن پیاز گشنیز و سیا هدانه نیز اضافه می گردد اکثرا در مراسم سوگواری از دست دادگان این نوع نان پخته می شود so...
-
کلیشاد
واژهنامه آزاد
کِلیشاد ـ ترکیب و خلاصه شده دو کلمه کُولی و شاد. این اسم به کولی های عشایری که بین شهرهای بزرگ فلات مرکزی و جنوب غربی در تردد بوده اند و با اسکان گرفتن در نزدیگی روستای ورگان توسط ساکنین محلی به این نام شناخته شدند. بدلیل شاد بودن این عشایر و انتقال ...