کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همانند کردن یا بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
من عندی بودن
واژهنامه آزاد
مِن عِندی بودن اصالتا واژه ای عربی است یعنی یکطرفه بودن، از جانب خویش صحبت کردن، ازخوددرآوری یا من درآوردی یا ابداعی. البته کمی بار منفی دارد وگر نه چنان که می دانیم، اغلب علوم و فنون در مراحل اولیه من درآوردی بوده اند.
-
واپا
واژهنامه آزاد
(بجستانی) واپای کسی یا چیزی بودن:مشغول به کسی یا چیزی بودن؛ درگیر بودن.
-
نهستی
واژهنامه آزاد
نبودن ، عدم حضور، غایب بودن، حاضر نشدن در کلاسِ درس یا گرد همآیی ها(نهستی داشتن= غایب بودن)
-
واپا
واژهنامه آزاد
(بجستان) مراقب بودن؛ درگیر کسی یا چیزی بودن. مثلاً گفته می شود:«من به بچه واپا هستم». یعنی درگیر کارهای بچه هستم.
-
پوت
واژهنامه آزاد
خالی بندی - حرف یا سخنی که دروغ بودن آن آشکار باشد
-
پال پال
واژهنامه آزاد
(گنابادی) گشتن، دنبال چیزی بودن، کندن و حفاری کردن، حفر کردن.
-
گردن نرم کردن
واژهنامه آزاد
فرمانپذیر و فرمانبردار بودن
-
تارک
واژهنامه آزاد
درفکر چیزی بودن،تلاش برای اماده کردن چیزی
-
آنلاین
واژهنامه آزاد
1- متصل بودن یا شدن به اینترنت 2- به طورِ مداوم، فعالیت داشتن، در یک بازه معین در اینترنت 3- (اصطلاح جدید) به روز بودن 4 - (اصطلاح جدید) تمرکز داشتن روی موضوعی.
-
ازکارافتاده
واژهنامه آزاد
کسی که به دلیل سانحه دچار مشکل جسمی یا روانی شده وقادر به انجام کار نباشد. یا به دلیل کهولت سن ویا غیر قابل استفاده بودن تجربه ،علم یا تخصصش قابل استفاده در مشاغل نباشد.
-
آدم فروشی
واژهنامه آزاد
غیبت گویی و شکرآب کردن میان آفراد و تملق گویی و پول دوست بودن
-
همپاد
واژهنامه آزاد
پا به پا همراهی کردن - در هر کجا و هر لحظه یار و همراه بودن
-
پس کردن
واژهنامه آزاد
جلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
-
شلیق
واژهنامه آزاد
شِلیق [شوشتری] پاره شدن یا پاره کردن، صدای پاره شدن یا پاره کردن، کلمات هم خانواده:(شلیقنیدن= پاره کردن، جردادن)، (شلیقس یا شلیقهِس= پاره شد، جر خورد)، (شِلیقنیده= پاره پوره، وارفته)
-
تافته جدا بافته
واژهنامه آزاد
کنایه است از متفاوت بودن غالباً با معنای ضمنی برتر انگاشته شدن و یا خود را برتر شمردن