کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت و چهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گاکو
واژهنامه آزاد
(کرمانی)گوکو؛ چهار دست و پا راه رفتن کودک. || گاکو یا گوکو کردن: چهار دست و پا راه رفتن بچه.
-
پردنجان
واژهنامه آزاد
شهری در استان چهار محال و بختیاری از توابع شهرستان فارسان
-
چاچار
واژهنامه آزاد
نام هشت روز زمستانی که چهار روز آن آخر چله بزرگ (هفتم تا دهم بهمن) و چهار روز آن اول چله کوچک (یازدهم تا چهاردهم بهمن) است.
-
کوآرتت
واژهنامه آزاد
(موسیقی) [kuvārtet] کوارتت؛ قطعۀ موسیقی که برای چهار نوازنده یا چهار ساز ساخته شده باشد (فرهنگ عمید). || (سیاست) گروه چهارجانبۀ صلح خاورمیانه که شامل سازمان ملل متحد، اتحادیۀ اروپا، آمریکا و روسیه است.
-
اخشتر
واژهنامه آزاد
جنوب ، سوي ( جهت) جنوب ، يكي از چهار سوي پايهاي و روبروي اباختر ( شمال)
-
اباختر
واژهنامه آزاد
شمال ، سوي (جهت) شمال ، يكي از چهار سوي پايهاي و روبروي اخشتر (جنوب)
-
ستوران
واژهنامه آزاد
جمع استر است و به معنای اسب و قاطر و چهار پایان مانند آن (برای کسب اطاعات جامع تر به استر رجوع شود)
-
سه قاب
واژهنامه آزاد
سه قاب، ۳قاب؛ نوعی شرط بندی یا قمار بازی است که آن را با سه قطعه استخوان مَفصل چهار وجهی که در قسمت فوقانی ساق پای گوسفند یا بز قرارگرفته بازی می کنند؛ چهار وجه هر قاب به نام های جیک، بوک، اسب، و خر معروف اند. بازی سه قاب دو نفره و حداکثر ده نفره است...
-
گوگله
واژهنامه آزاد
(غرب کشور، کرمانشاهی) گوگِله؛ چهار دست و پا رفتن کودک. لک ها به این عمل «گُمالکی» می گویند.
-
گوگله کردن
واژهنامه آزاد
چهار دست و پا راه رفتن نوزاد انسان پیش از آن که راه رفتن بیاموزد
-
چرشو
واژهنامه آزاد
(گنابادی) چِرْشُوْ (chershow) شال بزرگ ، پارچه بزرگی که برای تکاندن درخت توت یا درخت میوه در زیر درخت نگه داشته می شود تا با تکاندن درخت میوه درون آن بریزد و جمع شود. چرشو را چهار نفر از چهار طرف باید بگیرند.
-
گاگله
واژهنامه آزاد
(شیرازی) گاگِلِه؛ چهار دست و پا راه رفتن که به ویژه در بارۀ بچه های شیرخوار گفته می شود. (یکی از معانی غیژیدن نیز در فرهنگ دهخدا چهاردست و پا راه رفتن است.)
-
چرداول
واژهنامه آزاد
(کردی؛ ایلام) چرداول، چاردول یا چهار دول؛ یعنی سرزمین حاصلخیری که از چهار دره تشکیل شده است (دول در کردی به معنی سرزمین حاصلخیز و هموار است). شهرستان چرداول در شمال شرقی ایلام و بین دو کوه وردلان و لنه قرار دارد. در این منطقه، ایل باستانی ریزوند زندگ...
-
بختیاری
واژهنامه آزاد
ایل بختیاری ایلی ساکن چهار محال و بختیاری که به دو دسته هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می شوند و بیشتر به گله داری و استفاده از جنگل قناعت می کنند زیرا که کوهستان این ناحیه تماما از جتگلهای انبوه مستور می باشد . این ایل عموما به ییلاق و قشلاق می روند و بعض...
-
بیراهه نوردی
واژهنامه آزاد
سفر، حرکت و عبور از مناطق صعب العبور به شکلی که هیچگونه راه شناخته شده ای در آن محل نباشد با خودروهای چهار چرخ متحرک اسم فاعل:بیراهه نورد