کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هست و بود کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هست کن
واژهنامه آزاد
به وجود آورنده،کسی که به وجود می آورد
-
جستوجو در متن
-
شو أ ز
واژهنامه آزاد
شو و أز:(SHo vaz)_ معنی:دنبال کردن _شووازت بید= دنبالت بود
-
آرگو
واژهنامه آزاد
بر اساس دایره المعارف میثیکا «آرگو (به انگلیسی:Argo)، کشتی ای بود، که توسط آرگوس و با کمک آتنا ساخته شد و یاسون و آرگونوت ها به وسیله ی آن برای پیدا کردن پشم زرین(نام یک گنجینه) سفر کردند. آرگو بزرگترین کشتی بود که تا آن زمان ساخته شده بود و خدمه ی ...
-
مخلطت
واژهنامه آزاد
با هم آمیزش و معاشرت داشتن؛ ( مصدر) آمیزش کردن با کسی معاشرت کردن . مباشرت کردن؛ (اسم) آمیزش:مرا در عهد جوانی با جوانی اتفاق مخلطت بود و صدق مودت . آرمش جماع. مخالطه کردن ( مصدر ) مخالطت کردن:هر آن کسی را که با اهل شرع مخالطه کرده باشد ...
-
دیوشلی
واژهنامه آزاد
دیوشل نام محله ای بین لاهیجان و لنگرود هست دیو شل واقعی قدیمی از شل کردن یک خرس بزرگ در عطاکوه هست خرس انقدر که بزرگ بود اسم خرس را دیو گذاشتن.
-
رواز
واژهنامه آزاد
دو رشته زنجیر که یوغ گاو را به مَلَه یا آلات شخم زنی یا زَنِوَز وصل می کرد (مله تخته ای بود که _قبل و بعد از آبیاری زمین کشاورزی_ برای هموار کردن زمین استفاده می شد. زنوز نیز ابزاری برای تسطیح زمین بود).
-
لوکی
واژهنامه آزاد
دهي در كنار بريد از دهستان چغاپور از بخش خورموج تعداد سكنه ان 10 خانوار بود و كار اهالي كشاورزي و دامداري بود
-
نستاو
واژهنامه آزاد
نَسٌتاو:نام چوپان جوانمرد رومی که به گشتاسب یاری رساند. جرانمرد را نام نستاو بود دلیر و هشیوار و با تاو بود (فردوسی)
-
شیمبل
واژهنامه آزاد
سرهم کردن جفت و جور کردن خراب کردن نابود کردن
-
ته و بالا کردن
واژهنامه آزاد
جابجا کردن ، سبک سنگین کردن
-
تصحیح
واژهنامه آزاد
درستاری، درست آوردن، درست آراستن، درست کردن، وجین کردن، خوب و بد را از هم سوا کردن، بهسازی و اصلاح، صحیح کردن، غلط گیری و ...
-
درستاری
واژهنامه آزاد
تصحیح، صحیح کردن،درست آوردن، درست آراستن، درست کردن، وجین کردن، خوب و بد را از هم سوا کردن، بهسازی و اصلاح، غلط گیری و ...
-
آمایش
واژهنامه آزاد
اسم مصدر آمودن و آماییدن به معنای به رشته کشیدن، تنظیم کردن، آراسته کردن و مستعد کردن است.
-
پاید(payad)
واژهنامه آزاد
پابرجا ماندن , پایدار ماندن,مثال (تردید و دودلی تان دیری نمی پاید) حراست کردن , زیر نظر داشتن, مثال (چوپان درحال پایدن گوسفندان بود که گرگ به گله حمله کرد )زیرنظر داشتن, مثال (پسرک ماشین ها را می پاید و بادکنک را از وسط خیابان برمی دارد )