کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هر هر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هر هر
واژهنامه آزاد
در زبان کوچه و بازار، هر اول یعنی هر چیزی، هر دوم یعنی هر کاری.
-
جستوجو در متن
-
همپاد
واژهنامه آزاد
پا به پا همراهی کردن - در هر کجا و هر لحظه یار و همراه بودن
-
پتینه
واژهنامه آزاد
پتینه هنر نقش و نگار و بازی با رنگ های اکریلیک روی هر شی و هر جایی با ابزارهای خاص این هنر
-
پتینه
واژهنامه آزاد
پتینه هنر نقش و نگار و بازی با رنگ های اکریلیک روی هر شی و هر جایی با ابزارهای خاص این هنر
-
تیرگردون
واژهنامه آزاد
زیراب زن ، به هر سمتی رونده، بر روی باد بودن ، باری به هر جهت بودن ، ابزار بودن ، ضعیف و ناچیز
-
بروسان
واژهنامه آزاد
بروشان، برروشنان؛ امت از هر پیغمبری که باشد. گروههای مردمان از هر جنس که باشند. (لغتنامۀ دهخدا).
-
هرمزد
واژهنامه آزاد
روز اول هر ماه شمسی
-
مایل
واژهنامه آزاد
هر هزار کیلومتر
-
انبوهه
واژهنامه آزاد
توده ای از هر چیز
-
درون مایه
واژهنامه آزاد
اصل هر چیز
-
فضاله
واژهنامه آزاد
ته مانده از هر چیزی
-
علی ایحال
واژهنامه آزاد
در هر حال
-
نارین
واژهنامه آزاد
(همدانی) پودرشدۀ هر چیز.
-
عکس سلفی
واژهنامه آزاد
عکسی که هر شخص از خودش میگیرد