کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نگار
واژهنامه آزاد
نقش تصویر
-
نگار
واژهنامه آزاد
۱.نقش٬نقاشی ۲.نقشی که از حنا بر دست و پای محبوب کنند. ۳.تحریر ۴.بت٬ صنم ۵. معشوق٬ محبوب
-
واژههای مشابه
-
وستر نگار
واژهنامه آزاد
طراح لباس
-
جستوجو در متن
-
ایدئوگرام
واژهنامه آزاد
اندیشه نگار
-
تایپیست
واژهنامه آزاد
حروف نگار
-
می نگارد
واژهنامه آزاد
نقش و نگار می کشد. || می نویسد.
-
باتیک
واژهنامه آزاد
به نوعی نقش و نگار چاپ شدهبر روی پارچه گفته می شود
-
فاکس
واژهنامه آزاد
نمابر، دور نگار، دور نویس
-
نگارینا
واژهنامه آزاد
ای نگار. الف پسوند ندا؛ نگارین مرکب از نگار+ین که پسوند نسبت است، به معنی معشوق زیبایی که گویی نقش نگارگر چیره دستی است.
-
حباب
واژهنامه آزاد
(آشتیانی) تنگل. چرا که تن آن چون گل نرم، نازک و خوش نگار است.
-
ارزنگیان
واژهنامه آزاد
برگرفته از ارزنگ یا اَرژَنگ؛ نام کتاب مانی که دارای انواع نقش و نگار بوده و به موجب آن مانی ادعای پیغمبری داشت. (لغتنامۀ دهخدا)
-
رسانه گر
واژهنامه آزاد
(رَ ـ سا ـ نَه ـ گَر)، جمع:رسانه گران به معنای روزنامه نگار، خبرنگار
-
پتینه
واژهنامه آزاد
پتینه هنر نقش و نگار و بازی با رنگ های اکریلیک روی هر شی و هر جایی با ابزارهای خاص این هنر