کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوعی تار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مرورگر
واژهنامه آزاد
کاوشگر جستجوگر یاونده تار تارو:رفتن به تار؛ تار + رو
-
تار میتند
واژهنامه آزاد
تار می بافد.
-
تارینه
واژهنامه آزاد
تارینه (همانند تار)؛ سازی است که از ترکیب سه تار و تنبور تشکیل شده و مانند سه تار با ناخن نواخته می شود.
-
کاربفک
واژهنامه آزاد
تار عنکبوت
-
عنکبوت
واژهنامه آزاد
تار انداز
-
کاتنه
واژهنامه آزاد
تار عنکبوت یا مشابه ان
-
کنتره
واژهنامه آزاد
(شیرازی) کِنَترِه [Kenatreh]؛ تار عنکبوت.
-
ونده
واژهنامه آزاد
(سنگسری) وَندِه؛ تار عنکبوت.
-
شب تار نیاز
واژهنامه آزاد
راز و نیاز کردن در شب تاریک و ظلمات.
-
پلیچکون
واژهنامه آزاد
پِلیچِکون همان تار عنکبوت در لحجه مینابی
-
چکاچاک
واژهنامه آزاد
نوعی تکنیک نواختن سازهای مضرابی مانند تار و گیتار.
-
شبکه
واژهنامه آزاد
همبند،همبندی،رشتار(رشته ای از تار)،تاربند،
-
تاربام
واژهنامه آزاد
پیش از بامداد است گاهیکه هنوز بامداد کامل نیست و هوا تار است .
-
وب
واژهنامه آزاد
صفحات سازنده سایتهای ایترنتی که توسط مرورگر ها قابل مطالعه و استفاده است. وِب یک کلمه انگلیسی است به معنا تار.
-
ethernet
واژهنامه آزاد
آترتار (آتَرتار)؛ اتر در زبانهای اروپایی یا اثیر در زبان تازی با آتر (آذر) در زبان اوستایی هم ریشه است. از دیگر سو شبکه یا نت به پارسی می شود تار. پس شایسته است که اترنت را که در زبان پارسی روان شده است، آترتار بنامیم.