کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوبت
واژهنامه آزاد
داو.
-
واژههای مشابه
-
نوبت بازی
واژهنامه آزاد
داو.
-
جستوجو در متن
-
دال
واژهنامه آزاد
(اراکی) به معنی نوبت.
-
رشنه
واژهنامه آزاد
(حومۀ شهرستان سپیدان) نوبت آب کشاورزی. مثال:«فردا رشنه اوو مایه»؛ یعنی «فردا نوبت آب ماست».
-
یک یک
واژهنامه آزاد
یَکْ یَکْ:(yakyak) در گویش گنابادی یعنی یکی یکی ، تَک تَک ، به نوبت رفتن
-
خمسه خمسه
واژهنامه آزاد
سلاحی تخیلی در اوایل جنگ عراق بر علیه ایران. در اوایل جنگ، عراقی ها گلوله های خمپاره را در پنج نوبت بسوی ایرانیان شلیک می کردند؛ به همین جهت تصور می شد که این گلوله ها از سلاحی خاص پرتاب می شود که توانایی پنج شلیک متناوب را دارد.
-
آدیم
واژهنامه آزاد
آدم از آدیم زمین آفریده شده است .........از تفسیر ادبی و عرفانی خواجه عبدا... انصاری -جلد اول کتاب کشف الاسرار نگارش حبیب ا...میبدی انتشارات اقبال-نوبت چاپ شانزدهم:1382تفسیر آیه 19 از سوره اعراف صفحه 324
-
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می سترد
واژهنامه آزاد
کودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می سترد از نظر باز حسودش می نهفت سرخیش میدید و چون گل میشکفت گر بدامانش سرشکی میچکید طفل خرد...