کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمونه 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جمع
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) جَم. ریشۀ اوستایی دارد. برای نمونه "انجمن" به پهلوی می شود "هَنجَمَن" که ریشۀ "جَم" را در خود دارد. یکی از چهار کُنِشِ بنیادینِ شمارش (چهار عمل اصلی حساب) که در آن دو یا چند شماره به هم افزوده می شوند. "جمع کردن" به...
-
فیک
واژهنامه آزاد
بهترین بدل، مشابه ترین بدل به نمونۀ اصلی.
-
شارژر
واژهنامه آزاد
باراکَن. می شود آکَننده و پر کنندۀ بار. برای نمونه، باراکَن باتری.
-
منهای
واژهنامه آزاد
منهایِ؛ با کسرِ، با کم کردنِ؛ برای نمونه، 5 منهایِ 2 می شود 3، یا به عبارت دیگر، 2 از 5 می شود 3.
-
فاکتور
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاوَند، تایوَند. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". آن هَموَندِ (عضوِ) کُنِشِ تایش (عملِ ضرب) است. برای نمونه، در گزارۀ 6 = 3 * 2، تاوَندها 2 و 3 هستند.
-
منها
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) کَمَن. از ریشۀ "کَمیدَن" به آرِشِ (معنیِ) "کم کردن". آن نشانۀ - است که شماره های دو سویش از هم کم می شوند. برای نمونه، 3 = 2 - 5 خوانده می شود:2 از 5 می شود 3، یا 5 کَمَن 2 برابرِ 3.
-
پروتکل
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پیمان. برای نمونه "پروتکل های ارتباطی" به پارسی می شود "پیمان های رسانش".
-
بعلاوه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) جَمَن. از ریشۀ "جَمیدَن" به آرِشِ (معنیِ) "جمع کردن". آن نشانۀ + است که شماره های دو سویش با هم جَم می شوند. برای نمونه، 5 = 3 + 2 خوانده می شود 2 با 3 می شود 5، یا 2 جَمَن 3 برابر 5.
-
پکال
واژهنامه آزاد
صورت، وجه، روی. به این نمونه از کتاب سووشون نوشته سیمین دانشور نگاه کنید:"دور تا دور میدان می دانندو او هم می خورد زمین و هی بلند می شود. سر و پکالش خینی می شود.
-
تفریق
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) کَم. یکی از چهار کُنِشِ بنیادینِ شمارش (چهار عمل اصلی حساب) که در آن شماره ای از شمارۀ دیگر کم می شود. "تفریق کردن" به پارسی می شود "کَمیدَن" یا "کم کردن". "حاصل تفریق" به پارسی می شود "کَمکَرد". "علامت تفریق" به پا...
-
دستکش
واژهنامه آزاد
دستکَش:1. دستچین شده، زبده و نمونه. چنان که در شاهنامه آمده:کز اسپان تو باره ای دستکش/ کجا بر خرامد بافراز خوش. 2. نیازمند، وابسته. چنان که در شعر نظامی آمده:ساقی شب دستکش جام تست/ مرغ سحر دستخوش نام تست. 3. نوعی نان که با دست خالی به تنور داغ می چسب...