کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نعره
واژهنامه آزاد
غرّش، فریاد بلند.
-
جستوجو در متن
-
نحیره
واژهنامه آزاد
نعره، فریاد
-
می غرید
واژهنامه آزاد
به خشم فریاد می کشید،نعره می زد
-
داد
واژهنامه آزاد
(گنابادی) فریاد، نعره زدن، جیغ. || تحویل، سپردن.
-
عر
واژهنامه آزاد
عَرْ:(ar) در گویش گنابادی یعنی نعره ، بالا بردن صدا ، فریاد ، جیغ
-
زعقه
واژهنامه آزاد
[زَ قَ/ قِ] (از ع ، اِ). ترس || بانگ زدن|| نعره زدن:این بگفت و زعقه ای بزد و درشورید. (نفحات الانس چ نولکشور ص 25). رجوع به «زعق» شود.
-
کره ناى
واژهنامه آزاد
[ک َرْ رَ / رِ] کَرّه ناى، کرنای، کرنا، کارنا؛ شیپور، بوق، بوق جنگی. سازى باستانى و ایرانى شبیه شیپور که براى اطلاع رسانى به ویژه در جنگ ها کاربرد داشته است. مثال: ز بس نعره و نالهٔ کره نای/ همی آسمان اندر آمد ز جای (فردوسی)؛ برآمد خروشیدن کرنای/ دم ...