کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نشترستم
واژهنامه آزاد
نشستم ، درجایی نشستن ، استراحت کردن و نشستن
-
چندک زده
واژهنامه آزاد
دو زانو نشستن
-
چندلک
واژهنامه آزاد
نشستن بر روی کف پا. همان چمباتمه
-
نشتیم
واژهنامه آزاد
(نَشتیم) به معنایِ نشستن، چیزی را در جایِ دیگر قرار دادن
-
sit back
واژهنامه آزاد
راحت نشستن استراحت کردن
-
کشتاونی
واژهنامه آزاد
کَشتاوُنی:جا و محل های نشستن در اطراف کرسی را گویند.
-
وسرچولوک
واژهنامه آزاد
وَسِرچولوک - نوعی نشستن،هنگامیکه بطورکامل ننشسته.
-
اسپرلوس
واژهنامه آزاد
محل نشستن بزرگان، قصر، کاخ سلاطین
-
سپرلوس
واژهنامه آزاد
سپرلوس:خانه سلاطین , پادشاهان / محل نشستن بزرگان / قصر
-
کرژگه
واژهنامه آزاد
با کسر ( ک ) و فتح (گ ) در گوشه ای نشستن و از سرما در خود پیچیدن -اصطلاح کردی کلهری
-
نشستنی
واژهنامه آزاد
صفت از مصدر نشستن. چیزی که می توان رویش نشست؛ مانند خوردنی، چیزی که می توان خورد؛ نوشیدنی، چیزی که می توان نوشید.
-
تحصن
واژهنامه آزاد
1. به جایی پناهنده شدن . 2. بست نشستن. 3.در حصار شدن. 4.در جای استوار و محکم قرار گرفتن.
-
جلس
واژهنامه آزاد
(گنابادی) جُلُس؛ نشستن. || جُلُسِش کی:نشست. || پشیمان شدن از انجام کاری، باز ایستادن از ادامۀ کار، توقف.
-
گعده
واژهنامه آزاد
گعده در اصل قعده و واژه ای عربی است که به معنای نشستن، دوره گرفتن و دور هم نشستن است. در فرهنگ عربی به دور هم نشستن و گپ زدن، قعده، می گویند. این واژه در فارسی نیز مخصوصا توسط روحانیون و کهن سالان استفاده می شود. گعده معمولاً توسط گروه همسالان صورت م...