کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پس کردن
واژهنامه آزاد
جلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
-
ساواش
واژهنامه آزاد
جنگ ، نبرد
-
جنگ تحمیلی
واژهنامه آزاد
نبرد ناخواسته.
-
شهاقینی
واژهنامه آزاد
جنگجوی بزرگ؛ کسی که درحال نبرد است
-
شهاقینی
واژهنامه آزاد
جنگجوی بزرگ کسی که درحال نبرد است
-
ماتادور
واژهنامه آزاد
گاوباز نبرد و مبارزه با گاو در زمینی آزاد
-
گشسب
واژهنامه آزاد
دختر رستم دستان که در نبرد با سهراب دست او را شکست. بانو گشسب همسر گیو و دلاوری کم نظیر بود.
-
وظیفه
واژهنامه آزاد
(پهلوی) هَرگ. با "خرج" و "خراج" همریشه است. نمونه:"این هَرگِ هر بی نیاز است که هرگز نیازمندان را از یاد نبرد".
-
trench warfare
واژهنامه آزاد
جنگ سنگر به سنگر؛ نبرد سنگرها. وضعیتى که در آن طرفین جنگ در سنگر پناه می گیرند.
-
خزوران
واژهنامه آزاد
خَزَوران:(اخ) پهلوان تورانی که افراسیاب او را به همراه چند تن دیگر به سیستان فرستاد تا با زال نبرد کنند. اما زال آنان را با گُرزی فرو کوفت./ دیو سیاه. در نبرد با کیومرث، سیامک پسر او را بکشت. خَزَوران بعدها به دست هوشنگ کشته شد. سیامک به دست خروزان د...
-
رویدار
واژهنامه آزاد
(واژۀ پیشنهادی کاربران) رویش نو، پدیداری نوین، رویشی تازه از درونِ کهنگی؛ دارندۀ روی نوین که از نبرد کهنه و نو بیرون می آید و به سربلندی روی به تازگی می گشاید.
-
پمپه
واژهنامه آزاد
نام امپراطور هم دورۀ جولیوس سزار که در نبرد با وی در یونان شکست خورد و سپس گریخت و به مصر رفت و به هنگام پیاده شدن از قایقش، فرد ناشناسی او را به ضرب دشنه کشت و همان دم سر از بدنش جدا کرد.
-
گلینوش
واژهنامه آزاد
Galinush: گلینوش که از فرماندهان تحت امر رستم فرخزاد سپهسالار ایران بود، در نبرد قادسیه فرماندهی جلوداران را بر ضمه داشت.واژه گلینوش به معنای دارای عمر جاویدان است. نام گلینوش تنها در یک منبع به چشم می خورد و آن شاهنامه فردوسی است: بگو تا سوی تیسفون...
-
هودنه
واژهنامه آزاد
اوتانه (اوتان، اوتانس، هوتن، هوتانس، هودنه، اومیتنه). اوتانَه (فارسی باستان)/ هودَنَه (عیلامی)/ اومیتَنَه (بابلی)/ اوتانِس (یونانی)/ اوتان/ هوتانس/ هوتن. پسر ثوخْرَه (به روایت داریوش در کتیبه بیستون). از اهالی ناحیه پارس، از بزرگان و صاحب منصبان ...
-
شاهنامه
واژهنامه آزاد
شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد شده . شاهنامه های منثور:1 - شاهنامه ابوالموید بلخی که کتابی بود عظیم در شرح تاریخ و داستانهای ایران قدیم و آنرا شاهنامه بزرگ و شاهنامه مویدی هم گفته اند . دری...