کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناچیز و بی قیمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قیمت شکستن
واژهنامه آزاد
بی ارزش کردن.
-
مساومه
واژهنامه آزاد
به معنای هزینه و قیمت بازار است. بیع مساومه : معامله ای که قیمت کالا با توافق فروشنده و خریدار صورت می گیرد.
-
ارزان فروشی
واژهنامه آزاد
عرضه و فروشی که به قیمت پایین تر از قیمت خرید یا بهای تمام شدۀ کالا و نازل تر از قیمت متعارف و تعادلی بازار انجام می گیرد. (مثال:ارزان فروشی هم قاعده دارد و طبق قانون مشمول جریمه نقدی است.) معادل Undercharge در انگلیسی.
-
چک چون
واژهنامه آزاد
(گنابادی) چِکُ چوْنَ؛ بحث بر سر قیمت کالا یا خدمات، چک و چانه.
-
IPO
واژهنامه آزاد
مخفف Initial Public Offering به معنی «اولین عرضه عمومی»؛ اولین عرضۀ سهام یک شرکت در بورس که بدون قیمت گذاری قبلی انجام می شود و هدف از آن جذب سرمایه و منابع مالی است.
-
بی بت
واژهنامه آزاد
بیْ بُتَّ:(biboutta) در گویش گنابادی یعنی بی ریشه ، بی اصل و نسب ، بی پدر و مادر ، بی خانمان ، ولگرد
-
بی بی گل
واژهنامه آزاد
دختر عمه، بی بی:عمه بی بی گل:دختر عمه در زبان آذری به عمه بی بی میگویند در گویش های منطقه مرکزی ایران به مادر بزرگ پدری و زنی که از بستگان نزدیک پدری باشند و سنی بیشتر از پدر داشته باشند در اصطلاح بی بی میگویند و به فرزند دختر بی بی، بی بی گل میگویند...
-
بی شرمی و بی حیایی
واژهنامه آزاد
سمسول.
-
بطاقه
واژهنامه آزاد
بطاقة. [ ب ِ ق َ ] (ع اِ) سیاهی چشم . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). حدقه . (یادداشت مؤلف ). || پاره ٔ کاغذ که بر آن رقم قیمت نوشته میان طاقه گذارند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). ورقه و رقعه ٔ خرد که بر جامه آویزند و قیمت ب...
-
چیز شر
واژهنامه آزاد
حرف های بی معنی - حرف بی ربط - سُخنوریه بی پایه و اساس
-
برگ چغندر
واژهنامه آزاد
کنایه از چیز بی مصرف؛ آدم بی مصرف و بی خاصیت.
-
ابتدا به ساکن
واژهنامه آزاد
شروع کلمه بی حرکت و با ساکن؛ بی مقدمه و ناگهانی.
-
جعلق
واژهنامه آزاد
(گنابادی) جُعَلَّقْ؛ پست، فرومایه، بی ارزش، انسان بیکار و بی عار. (رک دهخدا و معین)
-
دامپینگ
واژهنامه آزاد
دامپینگ از کلمه Dump به معنای ارزان فروختن، قیمت شکستن و بازار شکستن[1] گرفته شده و در اصطلاح، «عبارتست از فروش یک کالا در یک بازار خارجی با قیمتی کمتراز هزینههای تمام شده یا به عبارتی دیگر فروش کالا در خارج به قیمتی کمتر از قیمت داخلی. فرهنگستان ل...
-
بی هیاهو
واژهنامه آزاد
بی سر و صدا، آرام