کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناپسند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نکوهیده
واژهنامه آزاد
ناپسند
-
نامطلوب
واژهنامه آزاد
ناپسند، ناخوشایند.
-
ناخش
واژهنامه آزاد
(ناخَش) ناخوشایند - ناپسند
-
بدگل
واژهنامه آزاد
(لکی) [badgel] زشت،نازیبا، ناپسند.
-
زبان تغسل
واژهنامه آزاد
زبانی که به پاکی غسل داده شده . عاری از حرف ناپسند
-
گنو
واژهنامه آزاد
ریشه ی واژه ی گنو، گنه میباشد و به معنی بد و ناپسند. گنو یعنی آن شخصی که گنه است. آن فرد بد.
-
ادبار
واژهنامه آزاد
(بادبری) ادبار، عدبار، عه د بار، ادبار؛ بد، به معنی زشت و ناپسند، خراب و بد. بیله ادبار یعنی اقوام بد.
-
میهنگان
واژهنامه آزاد
میهنگان:به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه که از میهن بر جای مانده و به مردم رسیده باشد، یا آنچه که به میهن تعلق و تطبیق دارد. مانند پدرگان:آنچه که از پدر به...
-
اقلیت
واژهنامه آزاد
اقلیت:میهنگان، هم میهنان اقلیت، به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه که از میهن بر جای مانده و به مردم رسیده باشد، یا آنچه که به میهن تعلق و تطبیق دارد. مانند ...