کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نان بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قاتق نان
واژهنامه آزاد
سودمند, منفعت دار, نون دار
-
نان کسمه
واژهنامه آزاد
نوعی نان مثل نان شیر مال است که گرد و شیرین است ولی مثل نان شیرمال پف کرده نبوده و سطح آن براق نیست.این نان در قم طبخ میشد و اکنون نیز در برخی مناطق قم طبخ میگردد.
-
نان چرب
واژهنامه آزاد
نوعی خوراکی محلی شوشتری
-
نان تیری
واژهنامه آزاد
نان تیری در بختیاری، نانی شبیه به نان لواش است که به زبان بختیاری به آن "تیری"می گویند. ضخامت این نان تا ۲ میلی متر، قطر آن بین ۳۵ تا ۴۰ سانتی متر وشکل آن دایره ای است. وزن تقریبی یک عدد نان تیری حدود ۱۵۰ گرم است. این نان ازآرد گندم تهیه می شود.
-
بالشتک نان پزی
واژهنامه آزاد
ناوند
-
بالشتک نان پزی
واژهنامه آزاد
ناوند
-
جستوجو در متن
-
کفک
واژهنامه آزاد
نوعی قارچ انگلی که بر روی نان و میوه بر اثر مرور زمان بوجود میاید.
-
السا
واژهنامه آزاد
نان خواه - دانه ای خوشبو که بر روی خمیر نان می پاشند و در درمان نیش عقرب مفید است نام دختر ریشه فارسی
-
چزنگ
واژهنامه آزاد
نوعی نان زود پز بر تنور رو کار که بعد پختن به کره اغشته گردد. خاص نواحی لرستان و بسیار خوشمزه است
-
لنگ لنگو
واژهنامه آزاد
نان بازی کودکان در استان فارس که بچه ها به ترتیب با یک پا، مسافتی از یک راه را می پیمایند و وقتی پایشان قبل از علامت مورد نظر بر زمین بگذارند بازنده محسوب می شوند.
-
سورگ
واژهنامه آزاد
در روستای ترک آباد اردکان یزد به نوعی کیک و نان محلی اطلاق می شود که از خمیر کردن آرد گندم و تفت دادن در روغن (پنبه دانه) حاصل شده و همزمان به آن پیاز گشنیز و سیا هدانه نیز اضافه می گردد اکثرا در مراسم سوگواری از دست دادگان این نوع نان پخته می شود so...
-
سربونون
واژهنامه آزاد
نام قدیم ده احمدی، روستایی در سی و پنج کیلومتری جنوب شرقی شهرستان زرند کرمان. از نظر تقسیمات کشوری، این روستا در بخش مرکزی زرند واقع شده و مرکز دهستان «سربنان» است. در حال حاضر (سال 1395) جمعیتی بالغ بر دویست خانوار دارد. وجه تسمیۀ آن، به گفتۀ قدیمی ...
-
تژگاه
واژهنامه آزاد
محل آتش کوچک،تش گاه، آتش گاه کوچک، روشنایی، عشایر لر روی تژگاه نان و غذای خود را آماده می کنند، تژگاه برای عشایر لر بسیار مقدس است چنانکه فقط در مرگ جوان و یا بزرگ قوم آب بر تژگاه می ریزند تا آتش و شعله خاموش گردد که نشانی باشد از خاموشی عمر فرد درگذ...
-
دستکش
واژهنامه آزاد
دستکَش:1. دستچین شده، زبده و نمونه. چنان که در شاهنامه آمده:کز اسپان تو باره ای دستکش/ کجا بر خرامد بافراز خوش. 2. نیازمند، وابسته. چنان که در شعر نظامی آمده:ساقی شب دستکش جام تست/ مرغ سحر دستخوش نام تست. 3. نوعی نان که با دست خالی به تنور داغ می چسب...