کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نام داغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گم نام
واژهنامه آزاد
پیدا نشده - بدون عنوان
-
نام آور
واژهنامه آزاد
کسی که به شهرت می رسد.
-
نام آوران
واژهنامه آزاد
انسان های معروف, انسان های نامی به سبب کارهای مهم و بزرگ و مثبتی که انجام داده اند.پهلوان نامی
-
نام دار
واژهنامه آزاد
معروف،مشهور
-
مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.
واژهنامه آزاد
رواکننده حاجت
-
جستوجو در متن
-
حمیم
واژهنامه آزاد
جوشان. داغ
-
نقطه داغ
واژهنامه آزاد
تفتگاه.
-
داغ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) ننگ، علامت بردگی یا مالکیت که بر بدن انسان یا حیوان بزنند. || غصۀ مرگ عزیزان، دل شکستگی و درد فراق.
-
هاتداگ
واژهنامه آزاد
ساندویج سوسیس داغ
-
داژو
واژهنامه آزاد
به گویش کردی داغ وگرم
-
امرداد سرخ
واژهنامه آزاد
مرداد ماه داغ
-
آج و داغ کاری بودن
واژهنامه آزاد
سخت شیفتۀ انجام کاری بودن.
-
لرچیدن
واژهنامه آزاد
(محلی) لُرچیدَن؛ شعله ور بودن، داغ و آتشین بودن.
-
لپو
واژهنامه آزاد
تکه پارچه ای که درشهر قطرویه برای بلند کردن وسایل داغ استفاده می شود (دستگیره)